بررودکریز
بررودکریز

بررودکریز

خاطرات سفرهای تبلیغی (22) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


 

پاسخ به یک مأمور سعودی

 

61794768711658207880.jpg;

 

 

یک روز داخل بقیع درجمع زائران مقابل قبور مطهرائمه(علیهم السلام) سر پا ایستاده و مشغول خواندن زیارت جامعة کبیره بودم و آن را آهسته و شمرده، طوری که برای زائرین هم قابل استفاده باشد، می‌خواندم. ظاهرا یکی از مأمورین سعودی هم مراقب ما بود. وقتی که رسیدم به جمله: بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه. یک مرتبه مچ دستم را محکم گرفت و پرسید: من یمسک السماء( یعنی چه کسی آسمان را نگه داشت است) من هم. با آرامش،گفتم: الله. ایشان خیال کرد من پاسخ خواهم داد که امامان. تا بگوید شما‌ها مشرک هستید. ولی وقتی پاسخی شنید که دیگر نمی‌توانست بهانه‌ای بیاورد، دست مرا گرفت و از بقیع بیرون کرد و گفت: زیارتنامه نخوان. گفتم: همه دارند می‌خوانند. گفت: تو نباید بخوانی.

شک مأمورین سعودی به خود

بین الحرمین مدینه، در جمع زایرین رو به قبله نشسته بودیم و من داشتم زیارتنامه می‌خواندم. آخر‌های دعا دو نفر مأمور آمدند و گفتند: نخوانید. اشاره کردم که تمام شد. بعد به عربی چند تا دعا کردم: اللهم انصرالاسلام و اهله و اخذل الکفر و اهله. یک مر تبه ما مورآمد، دست مرا از داخل جمعیت گرفت، شروع کرد، بردن به طرف پاسگاه پلیس. چند قدمی که رفتم. دیدم کاروان همه نشسته‌اند و کسی با من نمی‌آید. فقط حاجیه خانم پشت سرم می‌آمد. سوال کردم؟ من که خلافی مرتکب نشده‌ام، چرا مرا می‌برید؟ یکی از آنها گفت: مقصودت از کلمه و اخذل الکفر و اهله کیست. گفتم: کفار مانند اسرائیل و سایر دشمنان اسلام. گفت: نه مقصودت ما بودیم و من مجبور شدم قسم جلاله خوردم که مقصودم شما نبودید و واقعا هم مقصودم آنها نبود. سپس اینجانب را رها کردند.

خاطرات سفرهای تبلیغی (23) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

تهمت و افترا علیه ایرانیها

 

24823109104796908313.jpg;

 

 

 

در مدینه تصمیم گرفتم، از یکی از داد گاهها‌ی سعودی که تحت عنوان مجمع المحاکم الشرع تابلو داشت، بازدید نمایم. جلو درب ورودی رفتم. فردی با محاسن نسبتا سفید‌ی از آنجا خارج شد. به او سلام کردم و احوالش را پرسیدم و خودم را معرفی کردم.گفتم: من در ایران قاضی هستم و می خواهم، دادگاه‌های شما را ببینم.گفت: نمی‌شود ممنوع است. گفتم چرا؟ گفت قضاوت ما شرعی است و قضاوت شما غیرشرعی است. گفتم: نه ما بر طبق قرآن حکم می‌کنیم و قضاوتمان کاملاً شرعی است. در حا لی که درب ماشینش را باز کرده بود و داشت داخل ماشین می‌نشست گفت: انتم تنکرون القرآن. یعنی شما منکر قرآن هستید وآن را قبول ندارید. گفت و سریعاً رفت و فرصت پاسخ هم نداد.

البته اینها بخشی از خاطرات بود. و به امید خداوند بقیه خاطرات را در فرصت‌های آینده جمع‌آوری خواهم کرد. با عرض پوزش از همه خوانندگان محترم نسبت به خطا‌ها و اشتباهات احتمالی این نوشته امیدوارم با انتقادات خود مارا در جهت ارتقاء مطالب یاری فرمایید.

 

وَالسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمةُ الله و بَرَکاتُهُ

تاریخ اماکن مکه ومدینه(1) : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 
تاریخ اماکن مکه ومدینه(1) : از کتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
 

 

مقدمه

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

برمبنای حکمت الهی ورعایت مصالح جهان خلقت ، خداوند قادر متعال  باب علم به سوی آینده را به روی ما بسته است، وعلم مطلق از آن خداونداست، بنا بر این  هیچ کس به طور دقیق نمی داند که در آینده تاریخ چه مسائلی پیش خواهد آمد وچه حوادثی اتفاق می افتدو جزئیات آن چیست ،ونتیجه آن چه خواهد شد، آنچه را دانشمندان پیشگوئی می کنند نوعا موارد علمی  کوچک ومحدودی است که خداوند اسباب ووسائل آن را در اختیار بشر قرار داده است واز راه پیشرفت علم وتجربه،  به نتایجی رسیده است ، مانند عمل سونو گرافی که پسر بودن یادختر بودن طفل را در برهه ای از زمان بار داری مشخص می کند، واین ها منافاتی با انسداد راه  علم به آینده برای بشر ندارد زیرا در این گونه موارد نیز هزاران مجهول برای او وجود دارد که توضیح داده خواهد شد، قرآن کریم نیز در این باب  ده ها مورد به صراحت اعلام نموده است : إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ [1] ، هما نا  تنها او درمورد آسمان ها وزمین  غیب  میداند و علم غیب در انحصار خداوند است، به طور مثال اگر در هما ن مورد فوق  بخواهیم بیان کنیم که انسان پسر بودن یادختر بودن جنین را تشخیص می دهد باید بگوئیم علاوه بر آن مورد جزئی نسبت به یک جنین که انسان علم به آن پیدا نموه است  ،  تنها پرودگار عالمیان می داند ،میلیون ها سال آینده چه افرادی در پشت این جنین رشد خواهند کرد ودر رحم کدام مادران پرورش خواهند یافت وکجا متولد خواهند شد نحوه تولدشان چگونه خواهد بود ،اسامی آنها چیست ، چند سال عمر خواهند کرد ،جایگاه اجتماعی آنان چه خواهد بود ،  رنگ چهره ، موی سر ،اخلاق ، رفتار ، شغل ، چگونگی ،ازدواج ، تعداد نفس ها ، ضربان قلب ،نحوه زندگی ،مریضی ، زمان فوت ومحل دفن آنهارا باهزاران موارد اختصاصی ومنحصر به فرد هرکس  چیست ؟ ،  چیزی که انسانها همیشه از علم به  آن عاجزند.   (البته برخی افراد همانند انبیاء وائمه ع) به اذن خداوند می توانند علم به آینده  داشته باشند اما این یک استثناء است آنهم بااراده پروردگار تحقق می یابد ) لکن باب علم نسبت به گذشته را برای انسان باز گذاشته است وبرای رسیدن به آن برنامه ها و دستورالعمل هائی را صادر فرموده است که ، یکی ازآنها  آموزه های اخلاقی تربیتی اسلام درمورد  سیر وسفراست ، فسیروا فی الارض[2]،مسافرت های هدف مند، هجرت برای خدا،وبه فرموده امیرالمؤمنین ع) وسر فی دیارهم و آثارهم[3]   ، هجرت برای دیدن آثار وافعال واعمال گذشتگان ،هجرت برای شناخت ومعرفت ،برای عبرت گرفتن ، برای اندوختن پند واندرز ، برای تصمیم نسبت به آینده تاریخ ، برای بهتر زیستن  ،برای فردائی روشن همراه با آگاهی وبصیرت  ، سیر دونوع است گاهی سیر فکری است  ،یعنی انسان در گوشه ای می نشیند،  بدون رنج سفر،پرداخت هزینه مادی و صرف وقت ، باخودش خلوت می کند ،تمرکز می نماید  فکرش را در همه دنیا از اول خلقت تا امروز سیر می دهد ،آثار دیگران را  بررسی می کند، زندگی ستمگران وجباران تاریخ وسرنوشت آنها می بیند ، حرکت انبیاء واولیاء وصالحان را از نظر می گذراند ،وجه مشترک آنان فناء ظاهری است ،مرگ همه را به کام خود کشیده ودر زیر خاک پنهان نموده است ،  لکن قضاوت تاریخ بر زبان مردم، لعن ونفرین برای بد کاران و ستمگران است و یاد خیر و نیک  برای ، نیکان که هریک، تا ابد باقی است،  و نوع دیگر، سیر  جسمی وفکری باهم است  ، ودر برخی موارد ، اهمیت این نوع از سفر به حدی می رسد که خداوند برمبنای حکمت متعالیه خود آن را لازم دانسته وسفررا الزامی واجباری قرار می دهد ، مانند وجوب سفر حج برای افراد توان مند ،وبه راستی که یکی از بهترین سفرها است ،سیر جسمی وفکری باهم ، تمرین جسم است همراه با تفکر وتعقل واندیشه ، ودر این لحظه دست نیاز به درگاه او برآورده ودعا می کنیم ، واز خداوند می خواهیم که ، تا زنده ایم ، هر سال  قسمت کند وپس از فوت با پیامبرش ص)  محشور گرداند، خدای بزرگ و کریم براین بنده ناچیز ،این حقیر سراپا تقصیر ،منت نهاد و اولین توفیق تشرف را در سن بیست ونه سالگی سال هزار وسیصد وشصت وسه هجری شمسی در جمع دوستان بسیار خوبی نصیبم کرد واکنون حدود سی سفر به  عنوان روحانی  وخادم زائرین مشرف شده ام ،تجارب واطلاعاتی نیز به دست آورده ام ،یکی از چیز هائی که دراین سفر زیبا وپر برکت ، مردم بی صبرانه ، مشتاق شنیدن آن بودند تاریخ اماکن متبرکه مکه ومدینه وفلسفه وجودی آنها بود ، نظر به اینکه اینجانب نیز  برحسب وظیفه این مطالب  را در جمع  زائرین کاروان ها بیان می کردم، این اطلاعات اندک وناقص ، مورد استقبال واقع شده و تعداد زیادی از دوستان و هم سفری ها پیشنهاد می کردند آنهارا جهت بهره برداری بیشتر مکتوب نمایم ،لکن شدت کار ها ی روز مره  ومسؤلیت های اجرائی ، کمبود وقت ونبودن فرصت  این اجازه به من نمی داد،در نهایت تصمیم گرفتم در حا شیه همه امور ،اقدام به جمع آوری نوشته ها ویاد داشتها ی متفرقه خود نموده و دریک سفر غیر جسمانی خود را به عنوان روحانی کاروان درجمع زائرین   حرمین شریفین فرض نموده، حرکت نوشتاری خود را آغاز کنم وهم گام با آنها مطالبی  را اعم از مشاهدات عینی ، تحلیل ها و برداشت ها ی شخصی با استفاده از  منابع تاریخی و روائی  مکتوب نمایم  واین نوشته را با همین عنوان نام گذاری کنم ، به یقین  این اثر دارای  نقایص فراوانی  است ، که  آن را با دیده اغماض خواهید نگریست وانتقادات وارشادات سازنده خود را جهت تکمیل آن از ما دریغ نخواهید فرمود،

 

 

[1] - حجرات ،آیه 18

[2]- آل عمران آیه 131

[3]- نهج البلاغه ،وصیت به امام حسن ع شماره 31   ص  391

 

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(2): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

تاریخ اماکن مکه ومدینه(2): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

آغاز سخن 

 

 

                                            

به نام نا می او، به نام خالق هستی،به نام خالق انسان ، به نام خدای آدم وحوا، آنگاه که از نعمت بهشت محروم شدند،دراوج تنهائی وغربت بی پناهی، در کوه و بیابان سرگردان وحیران بادلی شکسته واشکی جاری سردرگریبان خودنهاده، پیشانی عبودیت بر زمین سائیده وفقط اورافریاد می کردند وپاسخ آرامش بخش وی توسط ملک وحی به همه ناامیدی ها ،غربت ها ، دل شکستکی ها، وسرگردانی ها پایان داده و به آنها روحی تازه بخشید، دست آنهارا گرفته به جبل الرحمه ووادی عرفات رهنمون گردید ، به نام خدای نوح آنگاه که کشتی اش پس از تلاطم فراوان وپیروزی برهمه بد خواهان،ونابودی کفروشرک جهانی، بر آبها ی نیلگون آرام گرفت ،به نام خدای  ابراهیم ع) آنگاه که به امراو برای قربانی فرزندش آماده شد ، کارد بر گلوی هستی خود گذاشت وذبح عظیم را هدیه  گرفت  ، به نام خدای محمد ص)آنگاه که خون از پیشانی مبارکش جاری بود وپیوسته می فرمود ،قولوا لااله الا الله  تفلحوا ،ومزد رسالتش را حب اهل بیتش قرار داد ،به نام خدای علی ع) فرزند کعبه آنگاه که به جرم عدالت خواهی، خون سرش درمحراب عبادت، محاسنش را رنگین کردو لحظه شهادتش رافوز عظیم دانست، وبه نام خدای فاطمه س) آنگاه که باپهلو ی شکسته ودستی لرزان، درمیان خون وآتش ،با ناله ای حزین ،تنها فضه را صدا زدو همچنان تاآخرین نفس از ولایت دفاع کرد ،وبه نام خدای حسین ع)  آنگاه که درصحرای گرم کربلا،سر برنیزه غریبی گذاشت وباندای هل من ناصر خود، همه آزادگان دنیارا درطول تاریخ، به نبردحق علیه باطل فراخوانی کرد،ودر کمتر از نیمه روزی هفتادودوتن از بهترین یاران خود را درراه رضای حق  قربانی کرد وخم به ابرو نیاورد ،وبه نام خدای زینب س)آنگاه که پرچم رسالت خون شهدا ی کربلا وتمامی شهدای اسلام را در طول تاریخ بر دوش کشیده وفریاد یابن الطلقای اوخطاب به  یزید یان، هنوز گوش سر دمداران  کفر وشرک جهانی و طاغوت ها ی زمان را می لرزاند.زینبی که، از قدرت های شیطانی وکاخ های سربه فلک کشیده آنها، نهراسیده وظلم و خشم آنان را باصدای رسای مارأیت الا جمیلا پاسخ می دهد   ، و به نام آنکه هستی همه موجودات از اوست ، او که آدم راخلق کرد وکعبه را آفرید وآنرا خانه خود نامید ، وهمه انسان ها را  تا آخر عمر دنیا  توسط خلیلش ابراهیم  به آن فراخوانی کرد ، وامنیت همگان را در آن تضمین نمود ، اوکه روح مجرد را در کالبد خاکی انسان دمید وآنرا متعلق به خود اعلام کرد وهمه ملائک را به تعظیم وسجده در برابر آن فرمان داد ومتمردین را شایسته مقام قرب خود ندانسته آنهارا ازرحمت خویش دور ساخت ، او که ذات اقدسش خواست تا بار دیگرشاهد حضور انسان درمقام عرفان و عبودیت با شد ، یعنی تبلور انسان باهمان  روح خدائی ، همان روح مجرد ،  روح جدای از هر گونه شرک وخود پرستی وآلودگی های جسمانی ، باهمان صفا وصمیمت ویکدلی ویکرنگی اولیه  ، حج را بر او مقرر ساخت ، تازمینه حضورش فراهم گردد  ، تا بار دیگر انسان  غرق در لذات مادی و دنیوی وغافل از معنویات ،  ندای ابراهیم را شنیده ، بیدار شود ، به خود آید  ، نبرد بی امان خود را علیه دشمن قسم خورده، یعنی شیطان درون وبرون شدت بخشیده ،  به  مظاهر مادی پشت پا زده  ، خاضع  گردد، خود را بشکند ، حلالیت بطلبد ، اموال خودرا پاک کند ، از گناهان  توبه کرده ، تعلقات دنیوی را دور بریزد ، باسر  وپا ی برهنه  ولباس بی آلایش کفن لبیک گویان به سوی اوحرکت کند، زیرا خانه او  پناه گاه همه انسانها است ومایه  امید تمامی آنها ، چه آنکه ،اورب ناس است وملک ناس، واله ناس، وخانه او خانه ناس است، یعنی، خانه مردم ،وبرای همه مردم، همانطورکه در کتاب آسمانیش می فرماید:

 إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِّلْعَلَمِین            

فِیهِ ءَایَت بَیِّنَتٌ مَّقَامُ إِبْرَهِیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً وَ للَّهِ عَلى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ استَطاعَ إِلَیْهِ سبِیلاً وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنىٌّ عَنِ الْعَلَمِینَ[1]

 نخستین خانه ‏اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. در آن، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن [خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‏نیاز است

 

[1] - آل عمران ،آیه  79 


 تاریخ اماکن مکه ومدینه(2): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی



 

 

تصاویر زیباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(3): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

تاریخ اماکن مکه ومدینه(3): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

مکه مکرمه

 

 

 

نامی آشنا، واژه ای محبوب  اهل دل،محل نزول ملائک ، مهبط جبرئیل امین ، مکان بعثت پیامبر گرامی اسلام ص)  قدمگاه همه انبیاء ،امامان معصوم ع) واولیاء وبزرگان دین،  شهری به قدمت همه تاریخ بشر، شهری در محاصره کوه های خشن، وشن های روان ، شهری فاقد استعداد کشت و زرع مادی، اما جایگاه کاشت وبرداشت معنویا ت وفضائل انسانی ، محل آرامش دلها ،موطن صالحین ، وپناه گاه تائبین ،  شهری   واقع در شبه جزیره  عربستان ،به نام  مکه مکرمه، دارای هوائی گرم ومرطوب،با بیش از 57 اسم ، از جمله: ام القری ، البلد الامین ، البلد الحرام،  بکه ومکه. بیان خودرا زینت می بخشیم به کلامی از منبع نور،واسطه فیض الهی،حضرت امام جعفربن محمد الصادق ع) که فرموده اند:      

   مکه دارای  پنج  اسم است : ام القری، مکه ، بکه، البساسه  ،  وام رحم [1]. پس از استفاده فرمایش امام ع)  در مورد برخی  از اسامی   توضیح مختصری بیان می گردد.     

ام القری

 ام در لغت عرب به معنی مادر است وقری جمع قریه و به معنی روستا است ،گاهی به یک شهر یا کشور هم ، قریه ، اطلاق می شود ،ام القری یعنی ما در، شهرها وکشورهای اسلامی، همان طور که مادر موجب  ایجاد،قوام وبقای فرزنداست ،شهر مکه نیز موجب قوام وبقای مادی و معنوی سایر بلاد اسلامی ا ست ، لذا  فردی از اهل شام می گوید : از امیر المؤ منین ع) سؤال کردم چرامکه را ام القری می نامند ، فرمودند : بعلت اینکه زمین از زیر کعبه گسترش پیدا کرد[2] .اشاره به روز دحوالارض است ، که زمین از زیر کعبه گسترش پیدا کرده است ، وشاید بتوان گفت که علاوه بر گسترش مادی گسترش معنوی زمین نیز از مکه مکرمه آغاز می شود زیرا خانه خدا آنجا است و آخرین پیامبر الهی در آن سرزمین مبعوث به رسالت شده است ، ونور ایمان وحیات طیبیه از آنجا به سایر بلاد گسترش می یابد ، وهمه جهانیان به وسیله افکار واندیشه های اسلام وقرآن زنده می شوند وآخرین ذخیره پرودگار حضرت ولی عصر عج ) تبلیغ رسالت جدش پیامبر گرامی اسلام را از مکه آغاز می کند ودنیارا پر از عدل وداد می نماید لذا آنجا ام القری است . 

مکه

یکی دیگر از اسامی این شهر شریف وپربرکت مکه است وکلمه مکه ، از مک به معنای کمی آب ، یا به معنای مغز استخوان،  همان طور که مغز وسط  استخوان است مکه وسط زمین است ،یا  به معنای هلاک شدن ،یعنی کسی که قصد ونیت سوئی کند به آن هلاک می شود ، یا  بمعنای کاستن :یعنی کسی که (واردمکه شود وخانه خدارا )  زیارت کند  گنا هش کاسته می شود ،مکه ، بمعنای ازدحام نیز آمده است، (محلی که مردم از جاهای مختلفی در ایام سال وبه ویژه ایام حج تمتع در آنجا ازدحام می کنند ) 

  بکه

   نام دیگری نیز برای این شهر به نام بکه ذکر شده است واژه، بک ، به معنای پاره پاره کردن ، پست گردانیدن، یعنی جائی که ، غرور گردنکشان  ومتکبران را درهم می کوبد ویاگردن آنهارا می شکند، زیرا، همه باید لباس فخر ومباهات را در آورده  ،لباس بی آلایش کفن بپوشند، باسر وپای بی برهنه، همانند بنده، خوار و ذلیلی خاضعانه ولبیک گویان ، پا در حریم او گذارند ، لذا، بعضی می گویند ،محل بیت بکه است ومابین دوکوه مکه نامیده می شود وکلمه بکه ، از ماده بک ،بمعنای ازدحام نیز آمده است ، زیرا آنجا مکان از ازدحام وتراکم جمعیت است از همه کشور های اسلام دریک موقع خاص مردم در آن سرزمین اجتماع می کنند،وبایک دیگر مزاحمت می نمایند ،همان طور که : راوی می گوید از امام صادق ع) سؤال کردم : من ایستاده ام ونماز می خوانم ، وزنی جلو من نشسته است یا از جلومن عبور می کند، امام ع) فرمودند : عیبی ندارد، همانا اینجا بکه نامیده شده است ، بعلت اینکه  زن ومرد ،در آن با یکدیگر مزاحمت می نمایند ، یاازدحام می کنند علاوه بر آن معانی، [3] بکه : به معنای بکاء وگریه نیز آمده است راوی می گوید : از امام صادق ع) سؤال کردم چرا کعبه را بکه می نامند ، فرمودند : بعلت بکاء وگریه مردم در اطراف آن .[4]

  بسا سه

 یکی دیگر از اسامی مکه مکرمه بسا سه است به معنای ، کوبیده شدن ،ریز ریز کردن ، وکلمه( بست الجبال ) نیز که در قرآن کریم آمده است به معنای کوبیده شدن وخاک شدن کوه ها است ، واگر افرادی بخواهند در آن شهر گردنکشی وظلم کنند، ولو اینکه در اوج قدرت باشند وخود را همچون کوه استوار ببینند ،ریز ریز خواهند شد وبه هلاکت خواهند رسید، مانند ابرهه وسایر متجاوزین به حریم مکه، لذا گفته شده است : هرگاه مردم به آن شهر ظلم کنند ، خداوند آنها را اخراج کرده  وسپس  به هلاکت می رساند.

 ام رحم

 یکی دیگر از اسامی مکه مکرمه ام رحم است واژه ام قبلا گفته شد که به معنای مادر است و کلمه : رحم، به معنای مهربا نی ، شفقت ودلسوزی آمده است ،یعنی مرکز شفقت کانون مهربانی ، جایگاه ترحم ،محل آمرزش وبخشش بندگان گناه کار وخطا کار، خداوند رؤف ومهربان به این مکان شریف، فراخوان عمومی داده است تاهمه را مورد لطف وبخشش وکرامت وعفو خودش قرار دهد،لذاگفته شده است : هر زمان لازم باشد که خداوند به آنها رحم کند ، رحم می کند (مرکز رحم خداوند تبارک وتعالی به مردم )

ابطح

 یکی دیگر از اسامی معروف مکه مکرمه ، ابطح ا ست ، بطح  به فتح باء وطا وحا ، به معنای به خاک افتاد ن، طاق باز خوابیدن ، به پشت خوابیدن ، وبطحاء به جلگه بی درخت ، مسیل و جائی که شن وسنگریزه های نرم دارد اطلاق شده است ،به جائی که  دوطرف آن بسته باشد وراه خروج نداشته باشد نیز ابطح گفته  شده است ،لذا ، از امام صادق ع ) روایت شده است که فرمودند : ابطح راابطح نامیده اند به علت اینکه  به حضرت  آدم دستور داده شد، در وادی ابطح ، به خاک بیفتد  ، خضوع کند ،   وسجده نماید ،واو به زمین چسبید وسجده کرد وخضوع نمود تافجر طلوع کرد(صبح شد.) [5]

 

[1] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَسْمَاءُ مَکَّةَ خَمْسَةٌ أُمُّ الْقُرَى وَ مَکَّةُ وَ بَکَّةُ وَ الْبَسَّاسَةُ کَانُوا إِذَا ظَلَمُوا بِهَا بَسَّتْهُمْ أَیْ أَخْرَجَتْهُمْ وَ أَهْلَکَتْهُمْ وَ أُمُّ رُحْمٍ کَانُوا إِذَا لَزِمُوهَا رُحِمُوا-بحارالانوار ج 99ص 77

[2] - سَأَلَ الشَّامِیُّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لِمَ سُمِّیَتْ مَکَّةُ أُمَّ الْقُرَى قَالَ لِأَنَّ الْأَرْضَ دُحِیَتْ مِنْ تَحْتِهَا.هما ن

[3] - قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَقُومُ أُصَلِّی وَ الْمَرْأَةُ جَالِسَةٌ بَیْنَ یَدَیَّ أَوْ مَارَّةٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ بَکَّةَ لِأَنَّهُ یَبُکُّ فِیهَا الرِّجَالُ وَ النِّسَاء. هما ن

-[4] قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ سُمِّیَتِ الْکَعْبَةُ بَکَّةَ فَقَالَ لِبُکَاءِ النَّاسِ حَوْلَهَا ..... همان

[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُمِّیَ الْأَبْطَحُ أَبْطَحَ لِأَنَّ آدَمَ أُمِرَ أَنْ یَنْبَطِحَ فِی بَطْحَاءِ جَمْعٍ فَتَبَطَّحَ حَتَّى انْفَجَرَ الصُّبْحُ ،همان ص80