- تصاویردیده نشده احمداسماعیلی کریزی و...
حرم
حرم به محدوده معینی از شهر مکه مکرمه اطلاق می شود واحکام خاصی برای آن وجود دارد ، از جمله : ورود غیر مسلمان به آن محدده ممنوع است ، وکسی بدون احرام حق ورود به آنجارا ندارد ،در ایام حج ، پس انجام اعمال عمره تمتع تا اتمام مناسک حج، کسی مجاز نیست از آن محدوده خارج شود ، واگر مجرمی، در خارج حرم مرتکب جنایت گردیده وارد آن شود کسی حق دستگیری ومجازات وی را در حرم نخواهد داشت ، احکام دیگری از قبیل صید در حرم ، کندن گیاه حرم ، وامثال آ ن براین محدوده جغرافیائی ،مقرر شده است ، بنابر این حرم منحصر به مسجد الحرام نبوده بلکه مسجد الحرام جزئی از حرم محسوب می شود، وداخل محدوده حرم است وحدود آن عبارت است از
1- از شمال مسجد تنعیم که فاصله آن تامسجد الحرام ی6کیلو متر است.
2- از جنوب اضاعه لبن سرراه یمن که فاصله تامسجدالحرام 12کیلومتر است.
3- از شرق جعرانه سر راه طائف که پیامبر ص)برای عمره در آنجا محرم شدند.
4- از غرب حدیبیه کنار راه سابق جده ومحل بیعت رضوان[1]
میقات
حال که حرم وحدودش را گفتیم و می خواهیم پا درحریمش گذاریم باید سری به میقات بزنیم ،اصل آن موقات به کسر میم وسکون واو ،به معنای وقت وزمان وجای احرام بستن است، جمع آن مواقیت است،ودر بر گیرنده محل احرام ، مانند، مسجد شجره، وجحفه وبعضا تنعیم وامثال آن ، آنچه مهم است نام یا تعدد فیزیکی این اماکن نیست ،بلکه جایگاه معنوی آن است ،فریاد رسائی است که به همه عاشقان حریم الهی فراخوان عمومی داده وهمه را به بیابانی بی آب وعلف دعوت کرده است ،بیابانی که از همه تعلقات مادی عاری است ، جائی که فقط انسان عاری می پذیرد ، ومی گوید ، اگرعاشقی بیا، زیرا عا شق فقط معشوق رامی بیند ، راه دور ونزدیک، کوه وبیابان ،آسفالت وخاشاک صحرا ،خار مغیلان وخاک نرم ، چشمه آب شور وگوارا ، شب وروز برایش یکسان است ، سر از پا نمی شناسد ،خود را نمی بیند ، لحظات تاریخ را با بی صبری شمارش معکوس نموده ، منتظر فرمان است وجایگاه ملاقات . آن مکان را نیز نمی بیند ، کاخ باشد، بیابان باشد ، یا روی سنگ خوارا ، از ما به سر دویدن است ، به هر شکل وقیافه ای که او بپسندد ،زشت باشیم یازیبا ،بدوی یا شهری ، باسود یا بی سواد، فقیریاثروتمند ،ما به آن کاری نداریم زیرا خوب آن چیزی است که ملک بپسندد ، واو انسان فارغ از هرگونه آلودگی وتعلقات مادی می پذیرد، وفریادمی زند: ای مسلمان همه تعلقا تت را دور بریز وبیا ، فخر نفروش ،قسم دروغ نخور ،جدال نکن ،هیچ موجودی را اذیت نکن ، حتی ضعیف ترین وریز تر ین حیوانات چسبیده به لباس وبدنت را، جسمت را نیازار وخونین نکن ،دست از مسواک بشوی، ناخن هایت را به حال خود واگذار، آفتاب را بر سایه ترجیح ده ،سرمه نکش، اصلاح نکن ، موی سرت را شانه نزن ، اگر به کلاهت علاقه داری بینداز ، اگرجنس لباس ودوخت آن تورا به خود مشغول ساخته است، از آن خارج شو ،اگر کفش زیبائی داری ، از پایت بیرون کن، اگر عطر گران بهائی استفاده می کنی آنرا بشوی وپاک کن ، اگر نوکر وکلفت داری از آنها جداشو زیرا همه عبدند ودر پیشگاه او مساوی ، اگر سلاح در بر داری خودت را خلع سلاح کن ، اگر به همسرت وابسته ای آن را برخود حرام گردان وا گرخانم هستی ، لبا س حریرت وابریشمت را دور بریز وزیور آلات خود را بیفکن و خالص بیا ، کفن بپوش ، به اصل خودت برگرد به خویشتن خویش ، آن طور که از مادر متولد شده بودی ماهیت تو آن است ،تو هستی وخودت ، و بقیه هیچ ، اینجا خریدار دلند و قلب شکسته ، گناهانت را در نظر بیاور،درصدد جبران بر آی ، گریه کن، توبه نما ، شستشوی ظاهری را آغاز کن ، غبار چهره بزدای ، غسل احرام نما، خود را بشوی ،تصمیم بگیر تا همه بدی ها نفسا نی رابشویی ، وغبار درون را نیز بزدائی ، دیگر رزالتی در بین نباشد ، درون نیز مانند برون سفید بپوشد ،گوش دل را باز کن ،ندای ملکوتی خالقت را می شنوی ، فراخوان دارد ، دعوت عمومی ،البته با شرایط خاص خودش، با احتیاط پاسخ ده ، شاید تو مخاطب نباشی، تو آلوده ای، گناه کاری ،ممکن است لیاقت خطاب را نداشته با شی، بدان کجا هستی، حتی امام سجاد ع) وامام صادق) با احتیاط جواب دادند ، درمیقات رنگ چهره آنها پریده بود، به خود می لرزیدند ، اشک می ریختند ، ساکت بودند ،صحابه سؤال کردند، یا بن رسول الله چرا لبیک نمی گوئید ، فرمودند : می ترسم خداوند ،بفرماید لالبیک ، من تورا دعوت نکرده بودم ، باید گفت : آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ، اما ، نه ، نه ، یأس به خود راه مده ،ناامید نباش، او بز رگ است ،کریم است ،رحمان ورحیم است، ستارالعیوب است ، خودش دعوت نموده است ،ابراهیمش را واسطه قرار داده است ، بیش از همه تورا می شناسد ، از ماهیتت خبر دارد ،نیتت را آگاه است ،گناهانت را می داند، او مهربان است ، تورا باخودت مقایسه می کند نه با ائمه معصومین ع) آنهارا شفیعت قرارداده ا ست ، پیامبرش ص) را به استقبالت فرستاده ، حج را برتو واجب کرده است، خجالت نکش ، جرأت کن، جسارت به خرج ده ، سرافراز باش، صدایت را بلند کن ،بگو لبیک اللهم لبیک ، نترس رسوایت نمی کند ، بلند تر بگو، تکرار کن، هفتاد بار بگو، بهترین موقعیت را بد ست آورده ای ،تو دیگر آن فرد متکبر ،خود خواه نیستی ، همه تعلقات مادی را پشت سر انداخته ای ، تولد دوباه ای یافته ای ، هویت جدیدی داری، دیگر مجرم نیستی ، عنوان محرم پیدا کرد ه ای ،اجازه داری ،وارد حریمش شوی ، تو ای محرم دیار ،یار، گامی دوسه بردار ،اشکی دوسه هم بفشان ، سربرهنه وپابرهنه به مسجد الحرام آی ،وبه دریای مواج طائفین پیوند وبرای عرفان عرفات آماده باش،تاشعورت را در مشعر بکار اندازی ونبرد بی امان علیه دشمن برون و درون را شیوه کار خودت قرار دهی .
[1]- .ادعیه حرمین ص429
حجت الاسلام علی
اسماعیلی کریزی
و.../تصاویرکمتردیده شده
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||\
|||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||\\
||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||\
||||||||||||||||||||||||||||||||\
|||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||\\
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||||\
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||
|||||||||||||||||||||||||||||\\
||||||||||||||||||||||||\\\\
مصاحبه بسیار مهم با دکتر ذبیح الله احدی
احمداسماعیلی کریزی
دندانپزشکی به سعی قانون!/ معرفی دندانپزشک حقوقدان
دکتر ذبیحالله واحدی
زادۀ سال ۱۳۳۹ در کاشمر هستم و سال ۱۳۷۱ از دانشکدۀ دندانپزشکی مشهد فارغالتحصیل شدم.
نخست در دادگستری به کار پرداختم سپس به دنبال فراگیری رشته دندانپزشکی
رفتم. در دهۀ شصت که در پست دادیاری در دادگستری کار میکردم، حقوقم تنها ۵
هزار تومان بود که با آن به سختی میشد هزینههای زندگی را تامین کرد. از
طرفی من از نظر اخلاق فردی، دوست داشتم استقلال فکری داشته باشم و مستقل
اظهار نظر کنم، بدیهی است این منش، نیاز به امنیت شغلی و اقتصادی داشت و
دارد. با همین دلایل، یعنی تامین بهتر زندگی و بینیازی از حقوق کار دولتی،
تصمیم گرفتم در رشتۀ دندانپزشکی تحصیل کنم. ابتدا با مرخصیهای اداری
استحقاقی و در سالهای آخر با مرخصی بدون حقوق از محل کارم که آن زمان
سازمان قضایی نیروهای مسلح خراسان بود، با سختی و مشقت و با لطف الهی
توانستم در رشتۀ دندانپزشکی تحصیل کنم و در سال ۷۱ فارغالتحصیل شدم. نظر
به سابقۀ تحصیل و تجربهای که توأمان در رشتههای حقوق و دندانپزشکی
داشتم، گرایش به مطالعه در زمینههای حقوق پزشکی پیدا کردم و به همین جهت
از سال ۷۶ که به تهران آمدم، همه ساله در کنگرههای دندانپزشکی با موضوعات
گوناگون در زمینۀ حقوق، مقاله و سخنرانی داشتهام. پیش از آن هم در دوران
طرح نیروی انسانی به عنوان مدیر حقوقی دانشگاه علوم پزشکی به مدت دو سال در
خدمت همکاران محترم اداری، درمانی و آموزشی آن دانشگاه بودم.
در دهۀ شصت به عنوان دادیار در حوزۀ قضایی استان خراسان شاغل و در سالهای
۷۲ تا ۷۴ مدیر امور حقوقی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودم. همزمان به عنوان
مربی در مرکز بهداشتکاران دهان و دندان فعالیت میکردم. در همان زمان به
صورت پاره وقت به عنوان رییس شعبه تجدید نظر تعزیرات حکومتی و معاون مدیر
کل تعزیرات حکومتی خراسان در خارج از ساعات اداری به پروندههای تعزیراتی
امور بهداشتی و درمانی رسیدگی میکردم. در دوران کار در دانشگاه علوم پزشکی
مشهد به عنوان رییس دفتر حقوقی، موفق شدم جایگاه دفتر حقوقی را از نظر
ایفای نقش در تصمیمها و اقدامهای دانشگاه ارتقا دهم، چون دفاتر حقوقی در
ادارهها، مخصوصا در دانشگاههای علوم پزشکی، نقش فعالی و ابتدایی در امور
ندارند و هرگاه مشکلی حقوقی پیش میآید، کار به دفتر حقوقی واگذار میشود
تا مشکل را حل کند. در این مدت اقدامهای حقوقی فراوانی به نفع دانشگاه،
کارکنان و اعضای هیات علمی انجام دادم که جای بحث مستقلی دارد. سال ۷۶ به
تهران آمدم و در سازمان بازرسی کل کشور به عنوان بازرس قضایی مشغول خدمت
شدم. حوزۀ کاری من در سازمان بازرسی، امور بهداشت و درمان بود که به بازرسی
دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور و سازمانهای تابعه میپرداختیم. در
سال ۸۲ به دیوان عدالت اداری منتقل شدم. ابتدا به عنوان دادرس و رییس شعبه
ششم و سپس در شعبه چهارم تجدیدنظر به عنوان مستشار. پس از تغییر قانون
دیوان عدالت اداری در سال۸۵ تاکنون، به عنوان رییس شعبه سوم در خدمت دستگاه
قضایی هستم. عمدۀ پروندههایی که ما در این شعبه رسیدگی میکنیم، مربوط به
مسائل استخدامی و عملکرد مراکز آموزشی و درمانی است. افزون بر آن،
شکایتهای داروخانهداران و موسسان مراکز درمانی و آزمایشگاهی هم در کنار
آنها هست؛ البته در طول این مدت همواره به عنوان دندانپزشک عمومی در مطب
خودم مشغول کار بودهام و در یکی از دانشکدههای دندانپزشکی هم
دندانپزشکی قانونی تدریس میکنم. در انجمنهای علمی هم در جهت آموزش امور
حقوقی با همکاران خودم هم همکاری دارم.
منبع:دندانه
http://barrud./posts/
احمداسماعیلی کریزی