بررودکریز
بررودکریز

بررودکریز

زندگینامه عالم ربانی مفسر فرزانه علامه فقید آقای آیت الله محمد صادق سعیدی کاشمری (ره)

 

 

پدر:
«شیخ غلامحسین سعیدی عالمی کامل و واعظی متعظ که دورهی سطوح فقه و اصول را به طور کامل از محضر اساتید حوزهی علمیه کاشمر آموخته که در آن عهد معروف به نجف کوچک بوده است. و پس از مراجعت به زادگاه خود مرجع مورد اعتماد خواص و عوام در حل و فصل امور شرعی شناخته شده تا آن که در سال یکهزار و سیصد و بیست و پنج هجری شمسی در محل مدرسهی علمیهی کاشمر که به منظور دیدار من و برادرم(شیخ محمد صادق و سیخ محمد کاظم) آمده بود به سکتهی ناگهانی چشم از جهان فروبست و در صحن امام زاده حمزهی کاشمر مدفون گردید. »

مادر:
«حاجیه زینت الله سعیدی که زنی فاضله و بلیغه که نصاب الصبیان و مقداری از علم صرف و نحو را از پدرم آموخته و در بیان مواعظ و قصص اسلامی و نقل احکام شرعی در منابر و مجالس اختصاصی بانوان تسلطی به سزا دارد. آن مرحوم در سال ۱۳۷۰ خورشیدی به رحمت ایزدی پیوست.»
ولادت:
«حقیر فقیر محمد صادق سعیدی در آخرین روز سال یکهزار و سیصد و دوازده شمسی هجری مطابق با اوائل محرم یکهزار و سیصد و پنجاه و سه قمری در روستای فرشه واقع در شمال شرقی کاشمر مجاور قریهی نامق ، زادگاه شیخ طریقت احمد جامی که از مشاهیر عرفا است از پدری به نام غلامحسین سعیدی و از مادری به نام حاجیه زینت الله سعیدی چشم به جهان گشودم. »
تا سن سیزده سالگی در محضر پر بار و سرشار از محبت پدر موفق به خواندن قرآن و حفظ ادعیهی مأثور، و فراگرفتن نصاب الصبیان و قدری از غلم صرف و نحو و آموختن و نوشتن گردیدم.»
هجرت به شهر کاشمر
در مدت ده سال اقامت در حوزهی کاشمر موفق به فراگرفتن ادبیات و سطوح کامل فقه و اصول و علوم جدیده مانند فیزیک و شیمی ، جبر، هندسه، و مثلثات در حدود دیپلم متوسطه و سپس تدریس مکرر ادبیات و علوم جدید و شرکت و همکاری در کانون تربیت مبلغ و دریافت جوایزی از آن کانون گردیدم.
هجرت به نجف
در سال ۱۳۳۵ توسط حضرت آیت الله امامی نوری شیخ محمد صادق سعیدی عازم نجف میشود.
«در بین درسهای خارج فقه و اصول نجف حوزهی درس حضرت آیت الله الخویی مدظله نظرم را جلب نمود. فقها و اصولا در مباحث معظم له شرکت نمودم و ضمنا توجه داشتم که حضور در محضر استاد هر که باشد فقط به منظور آشنایی با نظرات خصوصی و طرز ورود و خروج به مسائل و بالآخره تقویم فکری و راهنماییهای کلی استاد است و به قول معروف : کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود. و عمدتا فقه تتبع و آشنایی با فتاوای دیگران و دست یابی به منابع آنها است که باید برای رسیدن به این منظور کارهای خصوصی را آغاز کرد.»
یکی از روشهای پسندیده و بدیعی که استاد شیخ محمد صادق سعیدی در فقه در پیش میگیرد مباحثه ی گروهی هفت نفره در نجف اشرف در حجرهی ایشان است که پاشنهی آشیل این مباحث تا فرجام آن خود استاد بود. که مباحث پختگی خاصی را در عرصهی فقه برای استاد ما فراهم آورد.
در سال ۱۳۴۳ به ایران و کاشمر باز میگردد و مورد استقبال بینظیر همشهریان خود قرار میگیرد. با در خواست آیت الله امامی در کاشمر رحل اقامت افکنده و افدام به تشکیل خانواده میکند.
درس تفسیر را به عنوان اشتغال اصلی و تدریس برای خود بر میگزیند و تا پایان عمر هم بدان وفادار میماند.
در سال ۱۳۶۲ به جهت حوادثی که از جانب برخی از علماء قم (در فرصتی بدان اشاره خواهم کرد و به تفصیل از آن سخن خواهم گفت) که روزگاری به عللی در کاشمر تبعید بودهاند ناخواسته بر ایشان تحمیل شده و استاد ما دنیا را با همه زیبائیهایش برای همان دنیا مداران وا مینهد و رهسپار مشهد میشود.
درس رسائل و مکاسب و بعد هم کفایه را شروع میکند و مورد استقبال طلاب نوجو قرار میگیرد. ولی کید مکاران و حاسدان اورا امان نمیدهد. همان دستهای شوم که عرصه را در کاشمر بر استاد تنگ کرد، در مشهد نیز چنگال به گردن استاد آویختند. و این در همان آغاز شکل گیری بحث سلمان رشدی و ارتداد او بود. که از طرف عدهای از مخالفین استاد، ایشان به عنوان ضد ولایت و ولایت فقیه و طرفدار سلمان رشدی و … شایع شد. حوادث کاشمر و ماجرای ارتداد سلمان رشدی و نگرش خاص استاد نسبت به امور و مسائل، فضای تنگ و خفقان آوری را برای ایشان فراهم ساخت. اما ایشان که سنگ زیرین آسیا بودند هرگز از پای در نیفتادند. درس تفسیر و دروس حوزوی را همچنان به پیش میبردند. تا که در سال ۱۳۶۸ با استاد آشنا شدیم . بنده به اتفاق دوست عزیز و ارجمندم فاضل نامی دانشمند گرامی فقیه جوان و نواندیش ، محمد جواد فضائلی اخلاقی از ایشان خواستیم تا درسی را شروع کند. مهم برای ما درس ایشان بود. نه موضوعش. که به پیشنهاد خود ایشان الرکن الرابع فی التوابع الفصل الاول فی الخلل را از کتاب جواهر شروع کردیم. این سرآغاز درس ما با ایشان و آغاز درس خارج ایشان بود. البته خاطرات خودم را از این درس و بحث و فشارهایی که برما تحمیل میکردند را خواهم نگاشت.
در سفر حج و در حال بازگشت بودم که خبر درگذشت آن عالم بزرگ را شنیدم. برایم باور کردنی نبود. سن و سالی نداشت. آن شیخ طریقت ما در اخلاق و کلام، در ظهر چهارشنبه ۱۹ ذی الحجه ۱۴۱۶ مطابق با ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۵ رهسپار سفر ابدی شد.
بحثهای طولانی و مفصلی با استاد داشتم تا جایی که ذهن یاریم کند و یا در یادداشتها باقی مانده باشد بی هیچ مسامحه تقدیمتان میدارم. باشد که قدردان بخشی از زحمات ایشان باشم.
یادش گرامی

 

زندگینامه مرحوم ایت الله واله

حاج شیخ محمد واله از علمای خود ساخته و وارسته و نیز از خطبای مخلص و دلسوز و از اساتید علم اخلاق حوزه علمیه خراسان بود. او روز سوم دیماه 1312 هجری شمسی در شهر کاشمر متولد شد و در این شهر دوره های مقدماتی و سطح را به پایان رسانید. پس از فوت پدر ارث قابل توجهی نصیبش شد ولی از آنجا که به مال و ذخایر دنیوی بی اعتنا بود همه را صرف احیای معارف قرآن و عترت و طلاب علوم دینی و افراد مستحق نمود. در 25 سالگی برای تکمیل تحصیلات در مشهد سکونت گزید و از محضر  آیت الله شیخ هاشم قزوینی و آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی و همچنین از درس خارج آیت الله میرزا حسنعلی مروارید استفاده برد. جلسات درس اخلاق و سخنرانی او تجسم کامل اخلاق حمیده و روح ایمان و اخلاص بود. مرحوم حاج آقای واله در سحرگاه 22 اردیبهشت 1375 هجری شمسی در حال نماز دار دنیا را وداع گفت و در آستان قدس رضوی صحن آزادی مقابل غرفه 24 دفن شد.روحمان به یاد ایشان شاد.

دیگر علمای کاشمر

حجت الاسلام و المسلمین « سید کاظم سالاری » افزود : شهرستان کاشمر از گذشته تا به امروز دارای حوزه های علمیه فعالی بوده که علما و خطبای بزرگی همچون آیه الله حاج شیخ محمد حسین اولیائی ، آیه الله محمدباقر امامی ، آیه الله محمد الهی ، آیه الله محمد صادق سعیدی ،‌ معلم اخلاق حاج شیخ محمد واله و ... در آن به تحصیل و تدریس اشتغال داشته و شهرستان کاشمر به عنوان دارالمؤمنین و نجف اصغر مشهور و پذیرای طلاب از سایر شهرستان ها هم بوده است.

خاطرات ایت الله سعیدی

 مرحوم آیت الله سعیدی نقل میکرد از قول پزشکی مسیحی که مقیم کاشمر بود. بعد از ماه مبارک رمضان، گویا روز جشن و سرور، ایشان هم به دیدن آمد. از هر دری صحبت میشد. این پزشک به شوخی و با خنده گفت: گرچه هر چه شما بفرمایید کاملا صحیح است ولی من در راز بعضی از حرفهای شما علماء ماندهام. اگر سراغ قبرستان را بگیرید و آمار برداری کنید. بیشتر مرگ و میرها پس از ماه مبارک رمضان اتفاق افتاده است. زنان و مردان مسنی که توانایی روزه ندارند ولی بر اساس اعتقادی که دارند روزه میگیرند. روشن است که بدن تحمل نخواهد داشت. طی ماه روزه و ماههای بعد از آن رقم مرگ و میر بالا می رود. و کسی هم از شماها نیست که به همین آمار مرگ و میر مراجعه کند. آن وقت از همه جالبتر این که شما میفرمایید صوموا تصحوا. روزه بگیرید تا سالم بمانید. این چه سلامتی که به مرگ منجر می شود. 
بعد استاد تأکید فرمود: جناب جمشیدی بد نیست شما سند همین روایت را بررسی کنید که آیا وجهی دارد یا نه؟ چون به نظر میرسد سند آن تمام نباشد. فقط شهرت پیدا کرده است. روزه یک حکم شرعی است که باید انجام داد. و شرط صحت روزه هم سلامت فرد است. حال این روزه بگیرید تا سالم بمانید چندان با عقل جور در نمی آید. و این که خیلی از علماء هم برای اثبات وجوب روزه به جای ادلهی شرعی سراغ دانشمندان علوم تجربی را گرفته اند هم کار نادرستی است. چون آنها روزه را چیز دیگری می دانند. نه آنچه که ما واجب میدانیم

 

 

http://baghdasht1.blogfa.com/

 
احمداسماعیلی کریزی/"خراسان رضوی،شهرستان کاشمر"
شکلک های محدثه

 

 

منبع:حوزه علمیه امام صادق(ع)/(عتیق)کاشمر

 

درباره آیت الله محمد صادق سعیدی کاشمری

درباره آیت الله محمد صادق سعیدی کاشمری

 

آیت الله شیخ محمدصادق سعیدی کاشمری فرزند شیخ علامحسین، از محققان و مفسران و لغت‌شناسان معاصر خراسان است. وی در سال ۱۳۱۲ و در روستای فرشه از توابع کاشمر زاده شد و تا سیزده سالگی در محضر پدر به آموزش پرداخت. سپس به کاشمر رفت و نزد برادر بزرگش به تحصیل ادامه داد.

در سال ۱۳۳۵ از سوی آیت الله امامی نوری، ریاست حوزه علمیه کاشمر راهی نجف شد و در مدرسه طباطبائی یزدی سکونت یافت و از محضر آیت الله خوئی، سید عبدالاعلی سبزواری، میرزا باقر زنجانی و علامه فانی اصفهانی بهره برد و توفیق داشت که از شیخ آقابزرگ تهرانی اجازه‌نامه روائی بگیرد.

وی در سال ۱۳۴۳ برای تجدید دیدار به دیار خود بازگشت، و به اصرار مرحوم امامی نوری، در کاشمر ماندگار شد. با ماندن وی، حوزه کاشمر و سه مدرسه علمیه‌اش رونقی تازه یافت. مرحوم سعیدی تا سال ۱۳۶۲ که به مشهد آمد در شهر خود اقامت کرد و علاوه بر پرداختن به امور علمی و نگارشی، حدود سی بنای خیریه، اعم از مسجد و مدرسه و حسینیه و درمانگاه و صندوق قرض‌الحسنه ساخت. تسلط او به ادبیات به گونه‌ای بود که هزاران بیت شعر عربی و فارسی را از حفظ داشت و کفایهالاصول و تفسیر
قرآن را بسیار زیبا و جذاب تدریس می‌کرد.

وی در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۷۵ در مشهد به رحمت خدا رفت و در رواق دارالزهد حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

 

 

 

منبع:پایگاه اطلاع رسانی شهرستان کاشمر:(کاشمری)

 

 

http://baghdasht1.blogfa.com/

 
احمداسماعیلی کریزی/"خراسان رضوی،شهرستان کاشمر"
شکلک های محدثه

 

 

حضرت آیه الله العظمی شیخ محمد صادق سعیدی کاشمری

 
 
اسطوره های تقوا و فضیلت
حضرت آیه الله العظمی شیخ محمد صادق سعیدی کاشمری

آیت الله العظمی حاج شیخ محمدصادق سعیدی کاشمری(۱۳۱۲-۱۳۷۵ خورشیدی) از فقهاء ،  علما ، محققان، مفسران و لغت شناسان معاصرحوزه علمیه  خراسان بود.

پدر:
شیخ غلامحسین سعیدی عالمی کامل و واعظی متعظ که دوره سطوح فقه و اصول را به طور کامل از محضر اساتید حوزه ی علمیه کاشمر آموخته. و پس از مراجعت به زادگاه خود مرجع مورد اعتماد خواص و عوام در حل و فصل امور شرعی شناخته شده تا آن که در سال یکهزار و سیصد و بیست و پنج هجری شمسی در محل مدرسه ی علمیه ی کاشمر که به منظور دیدار شیخ محمد صادق سعیدی و شیخ محمد کاظم آمده بود به بیماری سکته چشم از جهان فروبست و در صحن امام زاده حمزه کاشمر مدفون گردید.
مادر:
حاجیه زینت الله سعیدی که زنی فاضله و بلیغه که نصاب الصبیان و مقداری از علم صرف و نحو را از مرحوم شیخ غلامحسین سعیدی  آموخته بود و در بیان مواعظ و قصص اسلامی و نقل احکام شرعی در منابر و مجالس اختصاصی بانوان تسلطی به سزا داشت . آن مرحومه در سال 1370 خورشیدی به رحمت ایزدی پیوست.
ولادت:
مرحوم آیه الله شیخ  محمد صادق سعیدی در آخرین روز سال یکهزار و سیصد و دوازده شمسی هجری مطابق با اوائل محرم یکهزار و سیصد و پنجاه و سه قمری در روستای فرشه واقع در شمال شرقی کاشمر مجاور قریهی نامق ، زادگاه شیخ طریقت احمد جامی که از مشاهیر عرفا است از پدری به نام غلامحسین سعیدی و از مادری به نام حاجیه زینت الله سعیدی چشم به جهان گشود .
تا سن سیزده سالگی در محضر پر بار و سرشار از محبت پدر موفق به خواندن قرآن و حفظ ادعیه مأثور، و فراگرفتن نصاب الصبیان و قدری از غلم صرف و نحو و آموختن و نوشتن گردید.

سپس جهت ادامه تحصیل نزد برادر بزرگش به کاشمر هجرت نمود.

هجرت به کاشمر

از سال ۱۳۲۵ طی مدت ده سال اقامت در کاشمر به فراگیری ادبیات، سطوح کامل فقه و اصول پرداخت. علاوه بر آن، علوم جدید همچون فیزیک، شیمی، جبر، هندسه و مثلثات را تا حد دیپلم متوسطه فراگرفت. در همین مدت نیز به تدریس ادبیات و علوم جدید پرداخت. سپس از سوی آیت‌الله امامی نوری، ریاست حوزه علمیه کاشمر راهی نجف شد.

هجرت به نجف

از سال ۱۳۳۵ طی مدت هشت سال اقامت در نجف اشرف از محضر سید ابوالقاسم خویی خارج فقه و اصول و در نزد سید عبدالأعلی سبزواری تفسیر را فراگرفت. همچنین از محضر میرزا باقر زنجانی و علامه فانی اصفهانی نیز بهره برده است. در همین مدت از آقابزرگ تهرانی اجازه روائی می‌گیرد. سپس برای تجدید دیدار به دیار خود باز می‌گردد و به اصرار آیت الله امامی نوری در کاشمر ماندگار می‌شود.

بازگشت به کاشمر

از سال ۱۳۴۳ طی مدت نوزده سال اقامت در کاشمر، تدریس تفسیر را بعنوان اشتغال اصلی برمی گزیند و تا پایان عمر به آن متعهد می‌ماند. حضور وی هر سه مدرسه علیمه کاشمر را رونقی تازه می‌بخشد. در این مدت علاوه بر پرداختن به امور علمی و نگارشی، حدود سی بنای خیریه، اعم از مسجد، مدرسه، حسینیه، درمانگاه و صندوق قرض الحسنه می‌سازد. سپس برای همیشه به مشهد هجرت می‌کند.

در سال 1362 به جهت حوادثی که از جانب برخی از علماء قم که روزگاری به عللی در کاشمر تبعید بوده اند ناخواسته بر ایشان تحمیل شده و ایشان دنیا را با همه زیبائیهایش برای همان دنیا مداران وا مینهد و رهسپار مشهد میشود.  و استاد الهی خراسانی به احترام ایشان درس رسایل و مکاسب خود و شاگردان خود را به ایشان تفویض مینماید  . در آغاز ایشان درس رسائل و مکاسب و بعد هم کفایه را شروع میکند و مورد استقبال طلاب قرار میگیرد. ولی کید حاسدان اورا امان نمیدهدو  در مشهد نیز ایشان را رها نکرد .  و مشکلاتی را برای ایشان رقم زد. اما ایشان که سنگ زیرین آسیا بودند هرگز از پای نیفتادند. درس تفسیر و دروس حوزوی را همچنان به پیش میبردند. و جزو اساتید و علمای تراز اول مشهد بودند.

هجرت به مشهد

از سال ۱۳۶۲ طی مدت سیزده سال اقامت در مشهد که تا پایان عمر خویش ادامه داشت، به تدریس رسائل و مکاسب و کفایه در کنار تفسیر پرداخت که مورد توجه طلاب قرار گرفت. وی بنیان گذار مدرسه علمیه امام حسن مجتبی علیه السلام در مشهد می‌باشد.

درگذشت

معظم له پس از گذشت ۶۲ سال در ظهر چهارشنبه ۱۹ ذیحجه ۱۴۱۶ (قمری) برابر با ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۵ خورشیدی در مشهد پس از مدتی مبارزه با بیماری سرطان ، چشم از جهان فروبست و در رواق دارالزهد حرم مطهر امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد.

برخی فعالیت‌ها

تأسیس مدرسه علمیه عالی امام حسن مجتبی علیه السلام در مشهد مقدس (۱۳۷۲)

تأسیس صندوق قرض الحسنه همت شهرستان کاشمر

تأسیس درمانگاه جواد الائمه شهرستان کاشمر

تأسیس مسجد النبی در کاشمر

تأسیس مسجد قائم شهرستان کاشمر

تأسیس مسجد جامع روستای سرحوضک از شهر کاشمر

تأسیس تکیه صاحب الزمانی

خرید و اهدای چند دستگاه آمبولانس بنز برای خدمت به مردم کاشمر

تدریس و تفسیر قرآن کریم به مدت ۲۱ سال طی یک دوره کامل

تدریس در سه مدرسه علمیه عالی کاشمر

کمک درساخت یکی از ساختمانهای بیمارستان شهید مدرس کاشمر

خاطرات :

در درس استاد سعیدی روزی صحبت از توانایی طلبه ها در زبان عربی معاصر شد. آیت الله سعیدی(ره) فرمود من خاطره ای از تکلم به زبان عربی دارم، که آنرا برای شما نقل میکنم:
در نجف که بودم برای خرید کمی مشکل داشتم. من طلبه که ادبیات را خوانده و چیزی از عربی میدانم، پسندیده نبود که به فارسی صحبت کنم. تصمیم گرفتم تا سخن گفتن به عربی را آغاز کنم. برای خرید نان و مقداری پنیر و حلوا به طرف مغازه ای راه افتادم. در بین راه با خودم فکر میکردم که باید به صاحب مغازه چه بگویم؟ واژه های فارسی را معادل یابی می کردم و مدام هم تکرار که یادم نرود.
وارد مغازه که شدم: «السلام علیکم و رحمة الله. اعطنی خبزا و ...» با تأنی و مکث کلمات را ادا میکردم. مغازه دار فهمید که در ادای کلمات عربی مشکل دارم به زبان فصیح و شیرین فارسی گفت: به فارسی بگو ببینم چی میخوای؟
گویا آب یخی بود که بر من ریخته شد و به شدت خجالت کشیدم ..

- ایشان شخصی منیع الطبع ، اهل مماشات و بسیار خوش رو و با اخلاق بود لبخند از لبان مبارکشان دور نمیشد بیاد دارم ( که ایشان خیلی بمن محبت داشتند هم بواسطه آشنایی با ابوی اینجانب از قدیم الایام و هم بواسطه آنکه ما جزو اولین شاگردان ایشان در مشهد در درس مکاسب محرمه بودیم و تقریبا هر روز در مدرسه سلیمانیه و بعد ها در مدرسه امام حسین (ع) پای درس های ایشان بهمراه مرحوم خبازیان و حجج اسلام خطیبی و آدرانی و محمد علی انصاری و کاشانی و صفا خواه و یوسفی ، و... حاضر میشدیم  ) یک روز من برسم ادب یک بسته چای داخلی به ایشان هدیه دادم تا برای ماه رمضانی که در پیش بود از ثواب نوشیدن آن در افطار ماه مبارک من نیز بهره مند گردم ایشان با روی خوش آن را پذیرفت و فردا که برای درس تشریف آوردند یک جعبه کشمش کاشمری اعلاء به اینجانب هدیه دادند و فرمودند این کشمش مال خودمان است و من هرچه عذر آوردم نپذیرفتند و من  از بزرگواری ایشان بسیار شرمنده شدم .

- از عادات کریمانه ایشان آن بود که برای هر تازه واردی از جا بلند میشد و با روی گشاده و آن تبسم ملیح خوش آمد میگفتند و برای اینکه رسم ادب را به دیگران بیاموزند بهنگام لبخند دست مبارکشان را مقابل دهان میگرفتند تا دندانها معلوم نباشد .

- معظم له کاملا مسلط به گلستان و بوستان سعدی و اشعار حافظ بودند و بطور مکرراز آنها به مناسبتهای مختلف در درس بهره میبردند و  به طلاب توصیه میفرمودند تا از مطلب عرفی و ذوقی ، آداب و سنن در گلستان و بوستان سعدی غافل نباشند و ما از صیت اطلاعات ایشان در زمینه های مختلف ادبی و تفسیری در شگفت بودیم چون تا آن زمان عا لمی با این حجم انبوه از اطلاعات گوناگون و سعه صدر و ایجاز در گفتار و اعجاز در بیان ندیده بودیم .خدایش رحمت کناد که مظلوم زیست و مظلوم از دنیا رخت بر بست .

- بیاد دارم که میفرمود ما سر درس حضرت آیه الله العظمی خویی در نجف حاضر میشدیم و من دیدم این حضور در درس مرا اقناع نمی کند لذا با دو نفر از هم مباحثه ها بنا را بر آن گذاشتیم تا مطالب درسی را بر اساس کتاب جواهر الکلام و چند کتاب فقهی دیگر بصورت بحث مفصل علمی با تمام ریزه کاریها ادمه دهیم و همان پایه کار ما شد و کم کم روان شدیم و آدب و رسم اجتهاد را مشق نمودیم تا جایی که دیگرطلاب نیز درخواست  پیوستن به ما را داشتند .  و ما در این زمینه مشار بالبنان گردیده  بودیم .

فطوبی له و حسن مآب .

 

 

http://baghdasht1.blogfa.com/

 
احمداسماعیلی کریزی/"خراسان رضوی،شهرستان کاشمر"
شکلک های محدثه

 

 

 

روحانیون روستای فرشه شهرستان کاشمر

آیت الله شیخ محمد صادق سعیدی

saed_kashmari

آیت الله شیخ محمدصادق سعیدی کاشمری فرزند شیخ علامحسین، از محققان و مفسران و لغت‌شناسان معاصر خراسان است. وی در سال ۱۳۱۲ و در روستای فرشه از توابع کاشمر زاده شد و تا سیزده سالگی در محضر پدر به آموزش پرداخت. سپس به کاشمر رفت و نزد برادر بزرگش به تحصیل ادامه داد.

در سال ۱۳۳۵ از سوی آیت الله امامی نوری، ریاست حوزه علمیه کاشمر راهی نجف شد و در مدرسه طباطبائی یزدی سکونت یافت و از محضر آیت الله خوئی، سید عبدالاعلی سبزواری، میرزا باقر زنجانی و علامه فانی اصفهانی بهره برد و توفیق داشت که از شیخ آقابزرگ تهرانی اجازه‌نامه روائی بگیرد.

وی در سال ۱۳۴۳ برای تجدید دیدار به دیار خود بازگشت، و به اصرار مرحوم امامی نوری، در کاشمر ماندگار شد. با ماندن وی، حوزه کاشمر و سه مدرسه علمیه‌اش رونقی تازه یافت. مرحوم سعیدی تا سال ۱۳۶۲ که به مشهد آمد در شهر خود اقامت کرد و علاوه بر پرداختن به امور علمی و نگارشی، حدود سی بنای خیریه، اعم از مسجد و مدرسه و حسینیه و درمانگاه و صندوق قرض‌الحسنه ساخت. تسلط او به ادبیات به گونه‌ای بود که هزاران بیت شعر عربی و فارسی را از حفظ داشت و کفایةالاصول و تفسیر
قرآن را بسیار زیبا و جذاب تدریس می‌کرد.

وی در ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۷۵ در مشهد به رحمت خدا رفت و در رواق دارالزهد حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد .

روحش شاد

*************************************************

index

حجت الاسلام محمد کاظم سعیدی

شیخ کاظم سعیدی در سال ۱۳۰۹ در روستای فرشه متولد شد .مقداری از ادبیات را نزد پدر اموخت و سپس در حوزه علمیه کاشمر به ادامه تحصیل پرداخت و بعد از ان به حوزه علمیه مشهد مهاجرت کرد  و نزد اساتید بزرگ به فراگیری علم و فقه پرداخت .

ایشان در سال ۱۳۴۱ به شهرستان آمل مهاجرت کردند و در آن دیار به نشر مفاهیم دینی پرداختند و باعث عمران و آبادی زیادی در این شهر گردیدند.

ایشان در سال ۱۳۵۴ هجری شمسی دار فانی را وداع گفتند .

چاه عمیق شماره یک روستای فرشه به همت و تلاش ایشان زده شد تا وضع معیشتی مردم دگرگون شود .

روحش شاد

****************************************************

DSC00103

حجت الاسلام حاج رحیم نورانی

رحیم نورانی فرزند حبیب در سال ۱۳۴۱ در روستای فرشه متولد شد.دوران کودکی وتحصیلات ابتدایی را در روستای فرشه سپری کرد و سپس برای تحصیل علوم حوزوی در حوزه علمیه کاشمر (مدرسه عتیق ) مشغول به فراگیری علم شد .سپس برای ادامه تحصیلات به مشهد مقدس رفت ودر مدرسه امام رضا (ع) مشغول به تحصیل دروس حوزوی نزد ایت الله شیرازی شد .

در دوران انقلاب سخنرانی و در تظاهرات وراهپیمایی شرکت می کرد و اعلامیه های امام را با وسیله نقلیه شخصی به کاشمر می اوردند .

بعد از انقلاب چون کارمند استانداری خراسان شده بود به مشهد مقدس آمد و بعد از تشکیل سپاه به عضویت سپاه در امد و دو سال به عنوان فرمانده سپاه تایباد مشغول به خدمت شد و با آغاز به کار اداره عشایر به عنوان مدیر کل امور عشایر خراسان انتخاب شد .

ایشان سه مرتبه به عنوان روحانی کاروان به مکه اعزام شدند و با اوج گرفتن صحنه های جنگ به شلمچه اعزام شدند و به عنوان روحانی بسیجی در تیپ ۲۱ امام رضا در قرار گاه کربلا مشغول به خدمت شد تا این که در سال ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۸ در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل گردید و در آنجا جاوید الاثر گردید.

چاه عمیق شماره دو روستای فرشه به همت این شهید زده شد .

روحش شاد

 

 

"منبع:سایت روستای فرشه کاشمر"

 

 

 

http://baghdasht1.blogfa.com/

 
احمداسماعیلی کریزی/"خراسان رضوی،شهرستان کاشمر"
شکلک های محدثه

 

 

سرو44/روحانی شهید محمّد بهبودی ،اولین شهید انقلاب اسلامی کاشمر (ترشیز)+ زندگینامه

 
 
 

سروها، ......... ایستاده می میرند

 

روحانی شهید محمد بهبودی :

روحانی شهید محمد بهبودی در سال 1336 ، در روستای  باب الحکم شهرستان بردسکن چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش از راه کشاورزی و لحاف دوزی امرار معاش می کرد و به نماز و روزه و مسائل دینی و قرآنی اهتمام خاصی داشت . محمد ، دوران ابتدایی را در دبستان در زادگاهش سپری نمود و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می آمد . معلمان او از اخلاق خوب و وضعیت درسی او راضی بودند.

ایشان در سن 13سالگی (تقریبا سال 1349) به توصیه و تشویق شهید آیت الله سعیدی به حوزه ی علمیه ی دانش در شهر کاشمر گام نهاد و فصل جدیدی را از زندگی آغاز نمود . دوره ی مقدماتی علوم دینی را در حوزه ی علمیه ی کاشمر و زیر نظر اساتیدی همچون شهید آیت الله سعیدی ، سپری نمود، و سپس به توصیه ی مرحوم آیت الله مشکینی – که توسط ساواک و ایادی رژیم دیکتاتور پهلوی به کاشمر تبعید شده بودند – همراه سیزده نفر از طلاب مدرسه ی دانش به حوزه ی علمیه ی قم عزیمت نمود. در حوزه ی علمیه ی قم ، در مدرسه ی حجتیه مشغول تحصیل علوم حوزوی شد .

ایشان از طلاب انقلابی و پر تلاش بود و ایام تبلیغ و نیز سه ماه تابستان که دروس حوزوی تعطیل بود ، در روستای محل تولد و روستاهای اطراف برای نوجوانان و جوانان کلاس قرآنی می گذاشت و تمامی اهالی روستا ازکلاس های قرآنی و احکام ایشان بهره مند می شدند و از سخنرانی های انقلابی ایشان خط می گرفتند .

انقلاب اسلامی که با شرکت تمامی اقشار مردم از تمامی شهرها و روستاها ، اعتراض خود را علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی آغاز کرد ، موجب ترس و وحشت عمال رژیم شد، به گونه ای که هر کجا جمعیتی در اعتراض به حکومت بر می خاستند ، پاسخ آنان را با گلوله می دادند و گمان می کردند که اندیشه ی اسلامی و مکتبی مردم را می توان با شرارت و جنایت از بین برد، به ویژه با وجود روحانیتی که در طول تاریخ مبارزات چشمگیری علیه دیکتاتوری داشته است و شهدای زیادی را تقدیم مکتب و انقلاب نموده است .

روحانی شهید محمد بهبودی یکی از طلاب وفادار به امام و انقلاب بود و تعهدی وافر نسبت به اسلام و در پیروزی انقلاب اسلامی و بیداری مردم کاشمر نقشی کلیدی و اساسی داشت . ایشان در دوران انقلاب ، در امر توزیع اعلامیه های امام و نشریات افشا گرانه، کوششی طاقت فرسا داشت و از کادر اصلی انقلابیون کاشمر به حساب می آمد.بیشتر برای پخش اعلامیه های امام خمینی رحمه اله کتابخانه ای تاسیس کرده و به این بهانه ، اعلامیه ها و نوارهای امام را بین مردم توزیع می کرده است . به همین دلیل و به جهت سخنرانی های افشا گرانه علیه رژیم ستم شاهی ، توسط ساواک دستگیر و چند ماه در زندان های مخوف رژیم به شدت شکنجه شد، ولی هیچ گاه از ادامه ی راه باز نماند . این شهید بزرگوار مدتی را از محضر مرحوم آیت الله مشکینی استفاده نمود و در شهرستان کاشمر مردم را برای ورود امام امت به میهن اسلامی آماده می کرد .

او سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه تحقق انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در جریان پایین کشیدن مجسمه ی شاه خائن ، توسط ساواک و ایادی رژیم ستم شاهی به گلوله بسته شد .یعنی در روز 1357/09/17در خیابان قائم مورد اصابت گلوله دژخیمان رژیم پهلوی قرار گرفت و بعد از سه روز به دلیل عدم مداوای ایشان در کاشمر در ظهر عاشورای سال 57   ،1357/09/20  در بیمارستان شهرستان تربت حیدریه  به فیض شهادت نائل آمدند. آیت الله سعیدی بر پیکر مبارک او ، نماز خواندند و پیکر آغشته به خونش در جوار مرقد شهید آیت الله مدرس به خاک سپرده شد.

شادی روحش صلوات

 

 

 

http://baghdasht1.blogfa.com/

 
احمداسماعیلی کریزی/"خراسان رضوی،شهرستان کاشمر"
شکلک های محدثه

 

منبع:سروها