چرا تاریخ ولادت امام هفتم در تقویم امسال تغییر یافت؟

 
 

 

مردم به ویژه در مناسبت‎های مذهبی و ملی رفتار عبادی و مذهبی و اجتماعی خود را بر اساس تقویم تنظیم می‏کنند.
به گزارش «شیعه نیوز»، ثبت مناسبت در تقویم کشور ما از اهمیت ویژه برخوردار است و مردم به ویژه در مناسبت‎های مذهبی و ملی رفتار عبادی و مذهبی و اجتماعی خود را بر اساس تقویم تنظیم می‏کنند.

به سبب همین اهمیت اضافه یا کم شدن یک مناسبت به تقویم باید با تحقیق کامل و ارائه منابع معتبر انجام شود نه بر اساس مدارک و مسانید نامعتبر و احیانا اشتهار؛ آنچنانکه درباره برخی از فرزندان اهل بیت شاهد آن هستیم که سالروز ولادت یا وفات ایشان به منبع قابل اعتماد متکی نیست ( ولادت و وفات حضرت معصومه و ولادت و وفات حضرت عبدالعظیم) و متاسفانه کمتر کسی می‏خواهد و یا جرأت می‏کند این حقایق را بیان کند (حجت‏ الاسلام ناصر رفیعی از معدود اشخاصی است که یکم ذی‏قعده 1393 در جمع زائران حرم حضرت معصومه این مطلب را به صراحت بیان کرد)

در سالیان اخیر روز هفتم صفر که فرا می‎رسد دوگانگی عجیبی در کشورمان حاکم است؛ در حالی که صدا و سیما و محافل عمومی به تبعیت از تقویم رسمی کشور این روز را به میلاد امام موسی کاظم (علیه‎السلام) اختصاص می‏دهند، بیوت مراجع تقلید و علما و به طور دقیق‏تر شهر مقدس قم سیاهپوش و عزادار بود.

ماجرا از این قرار است که هفتم صفر به قول شیخ مفید، کفعمی و شهید اول، سالروز شهادت امام حسن مجتبی است و برخی از علما معتقدند این قول محکم‎تر از روز 28 صفر است.

در این میان دو دیدگاه وجود داشت.

اول اینکه: روز هفتم صفر ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) نیست؛ اشتهار آن به این مناسبت کار ناصرالدین شاه است و باید این اشتباه اصلاح شود.

نظر دوم اینکه: اگر چه هفتم صفر ولادت امام هفتم است، از آنجا که جنبه عزا بر شادی مقدم است باید در این روز مراسم عزا به پا شود. قائلان این دیدگاه سیره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری «مؤسس حوزه علمیه» را نیز در این‏باره مورد توجه قرار می‎دهند.

در این میان البته برخی از علما همانند مرحوم آیت‏ الله بهجت معتقد بودند: بهتر است هم به ذکر فضائل و مناقب امام هفتم پرداخته شود و هم به ذکر مصیبت امام دوم.

انتقاداتی هم به سبب شادی برنامه‏های صدا و سیما در هفتم صفر و تبریک‏ گفتن در این روز مطرح شد و برخی از ائمه جمعه تجدید نظر در این وضع را خواستار شدند.

این اعتراض‏ها سبب شد که امسال در تقویم رسمی کشور، تاریخ ولادت امام موسی کاظم (علیه‏السلام) از هفتم صفر به 14 ذی حجه تغییر یابد.

اضافه شدن یک مناسبت یه تقویم یا حذف شدن از آن تابع تشریفاتی است که در شورای فرهنگ عمومی انجام می‎شود. حجت‎الاسلام سید حسن شاه‏مرادی دبیر شورای فرهنگی عمومی در گفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه برخی از مراجع و علما با فرستادن نامه‏ هایی به وزیر ارشاد، اصلاح تاریخ ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) را خواستار شدند افزود: مبنای تصمیم دبیرخانه در تغییر تاریخ ولادت امام هفتم، پژوهش یکی از محققان حوزه علمیه قم بوده است که پس از تأیید نهایی، در تقویم امسال درج شده است.

این پژوهشگر حجت‏ الاسلام سید محمد صادق موحد ابطحی است که چند سال پیش کتاب «غریب مدینه» را با موضوع پژوهش و نگرشی بر اقوال شهادت امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) نوشته و بنا بر ضرورت موضوع، به تحقیق درباره تاریخ ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) نیز پرداخته است.

اما نکته مهم و قابل تأمل در پژوهش وی این است که تعیین 14 ذی‏حجه به عنوان تاریخ ولادت امام هفتم صرفا با استناد به چند قرینه و در نهایت استحسان از آن، انجام شده است و چنانکه پژوهشگر محترم هم اذعان می‏کند «امکان اینکه پژوهشگر دیگری به نتیجه‎ای متفاوت برسد وجود دارد.» (علاوه بر اینکه خود ایشان هم تصریح می‏کند که ولادت 14 یا 15 است و نه لزوما 14 ذی‏حجه).

حال باید از مسئولان شورای فرهنگ عمومی پرسید که اگر چند سال دیگر نتیجه پژوهش دیگری بر خلاف این رأی بود (که امکان آن بسیار محتمل است) آیا دوباره تاریخ ولادت امام هفتم را تغییر خواهند داد؟!

به نظر می‎رسد هنگامی که سند محکمی دال بر تعیین تاریخ مذکور نیست باید 14 ذی حجه به عنوان یادروز میلاد (یا روز بزرگداشت میلاد) در نظر گرفته می‏شد نه سالروز!

و نکته مهم دیگر اینکه برخی از تقویم‏ها (از جمله تقویم قدس) در تقویم سال 1394 همچنان هفتم صفر را به عنوان سالروز ولادت امام کاظم (علیه‏السلام) ثبت کرده‎اند!

گفتگوی خبرنگار ما را با حجت‎الاسلام موحد ابطحی بخوانید.
درباره تاریخ ولادت امام موسی کاظم (علیه‎السلام) اختلافاتی وجود دارد. چند قول در این ‏باره مطرح شده و به نظرتان کدام قول صحیح است؟

در باب ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) دو دسته قول داریم. دسته اول اقوال برخی علما ( و نه روایات) است که تاریخ ولادت حضرت را هفتم ماه صفر تعیین کرده‎اند؛ همانند کتاب «تثبیت‎الامامه» اثر قاسم بن ابراهیم الرسی. از آنجا که این کتاب، روایی است باید گفت غیر از این روایت دلیل دیگری بر ولادت حضرت در هفتم ماه صفر نداریم و در واقع خبر واحد است.

همچنین علمایی مانند فتال نیشابوری در روضه الواعظین، شیخ طبرسی در إعلام الوری و ابن‎شهرآشوب در المناقب از این قول تبعیت کرده‎اند اما در قرن هشتم هجری در عبارت دقیق شهید اول در کتاب «دروس» و با بیان لفظ «قیل» این قول از درجه اهمیت ساقط و تضعیف شده است.
دسته دوم روایات یا اقوال علمایی هستند که مبنای ولادت را بر ماه ذی‏حجه گذاشته، اما روز آن را تعیین نکرده‎‏اند؛ علمایی همانند شیخ کلینی، شیخ مفید، شیخ طوسی، خطیب بغدادی، سبط ابن جوزی و شهید اول در این دسته‎اند.

باید گفت که روایات مشهور، ذی‏حجه را ماه ولادت امام هفتم می‏دانند. از جمله کتاب محاسن بَرقی (ج 2 ص 314) که در روایت مفصلی از ابوبصیر نقل می‎کند: ما «حج» را خدمت امام صادق (علیه‎السلام) انجام دادیم، در همان سالی که پسرش موسی متولد شد و چون در ابواء (منزلی میان مکه و مدینه) منزل کردیم، برای ما سفره چاشت انداخت ... در این میان که ما چاشت می‎خوردیم فرستاده حمیده (همسر امام صادق) آمد و به ایشان گفت: حمیده عرض می‎کند: ... من دردی مثل حال زائیدن در خود احساس می‏کنم... .

امام برخاست و با او رفت و پس از بازگشت فرمود: خدا به من پسری داد که بهترین کسی است که خدا در خلق خود آفریده و... (روایت به اختصار نقل شد)

در همین کتاب ( ج2 ص 418) روایتی از منهال قصاب نقل شده است که می‎گوید: از مکه به قصد مدینه بیرون آمدم. در مسیر خود، وقتی به ابواء رسیدم که در آنجا، موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به دنیا آمده بود. من در رفتن به مدینه از امام صادق (علیه‎السلام) پیشی گرفتم و ایشان یک روز پس از من وارد شهر شد و مردم را (به میمنت تولد فرزند و به عنوان ولیمه آن) سه روز اطعام نمود.

در کتاب دلائل الامامه نوشته طبری ص 303 هم روایتی از امام عسکری (علیه‎السلام) نقل شده است که فرمودند: امام کاظم (علیه‎السلام) در ماه ذی‏حجه در ابواء به دنیا آمد.

همان طور که ملاحظه می‎کنید در دو روایت نخست تصریح شده است که ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) اولا: در بازگشت از سفر حج تمتع بوده است؛ ثانیا: در همان سالی بود که حج به جا آوردیم (نه در ماه صفر سال بعد) ؛ ثالثا: از روایت منهال به دست می‎آید که در ابواء و در ماه ذی‏حجه بوده است. همین روایت موجب می‏شود که اگر قبول کنیم میان علما شهرتی بر وقوع ولادت حضرت در هفتم ماه صفر باشد با وجود این روایات از قدرت ساقط و ضعیف می‏گردد.

* با توجه به اینکه در روایات تاریخ دقیق برای ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) تعیین نشده است، شما چگونه 14 ذی‏حجه را تاریخ ولادت دانسته‎اید؟

این نتیجه مجموعه ای از برداشت از قرائن است.

در وسائل الشیعه باب «استحباب سرعه العود إلی الاهل، وکراهه سبق الحاج وجعل المنزلین منزلا» دو روایت از امامین صادقین (علیهماالسلام) داریم که استحباب به زودتر بازگشتن به مدینه تصریح می‏کنند. با توجه به اینکه بر اساس روایات، در آن روزگار مسافران هر روز تقریبا 24 میل طی می‏کرده‏ اند و نیز از مکه تا ابواء حدودا 99 میل مسافت است، پس امام صادق (علیه‎السلام) این مسیر را حداکثر در دو روز طی کرده‏ اند.

با توجه به روایت منهال که پیش از این ذکر شد قاعدتا امام صادق (علیه‎السلام) پس از اعمال حج یعنی دوازدهم ذی‎حجه سریعا به سوی مدینه بازگشته‎اند و فاصله هر دو منزل را در یک منزل طی ‏کرده‎اند.

به این ترتیب به دست می‎آید که امام کاظم (علیه‎السلام) در فاصله دو روز پس از اعمال حج تمتع یعنی چهاردهم ذی‏حجه به دنیا آمده‎اند.

*با توجه به مطالبی که بیان کردید چهاردهم ذی‏حجه صرفا یک تخمین تاریخ است و امکان دارد که محقق دیگری این دلایل را رد کند یا قرائن دیگری بیابد که تاریخ 14 ذی‏حجه را تغییر دهد؟

بله. البته هنوز این موضوع در دامنه تحقیق است و با توجه به عرایضی که داشتم این تاریخ بین 14 و 15 ذی‏حجه می‏تواند باشد.

گفتگو از : سید محمد مهدی رکنی حسینی ( لینک مطلب )

انتهای پیام / 434

 

چرا تاریخ ولادت امام هفتم در تقویم امسال تغییر یافت؟


 

 

مردم به ویژه در مناسبت‎های مذهبی و ملی رفتار عبادی و مذهبی و اجتماعی خود را بر اساس تقویم تنظیم می‏کنند.
به گزارش «شیعه نیوز»، ثبت مناسبت در تقویم کشور ما از اهمیت ویژه برخوردار است و مردم به ویژه در مناسبت‎های مذهبی و ملی رفتار عبادی و مذهبی و اجتماعی خود را بر اساس تقویم تنظیم می‏کنند.

به سبب همین اهمیت اضافه یا کم شدن یک مناسبت به تقویم باید با تحقیق کامل و ارائه منابع معتبر انجام شود نه بر اساس مدارک و مسانید نامعتبر و احیانا اشتهار؛ آنچنانکه درباره برخی از فرزندان اهل بیت شاهد آن هستیم که سالروز ولادت یا وفات ایشان به منبع قابل اعتماد متکی نیست ( ولادت و وفات حضرت معصومه و ولادت و وفات حضرت عبدالعظیم) و متاسفانه کمتر کسی می‏خواهد و یا جرأت می‏کند این حقایق را بیان کند (حجت‏ الاسلام ناصر رفیعی از معدود اشخاصی است که یکم ذی‏قعده 1393 در جمع زائران حرم حضرت معصومه این مطلب را به صراحت بیان کرد)

در سالیان اخیر روز هفتم صفر که فرا می‎رسد دوگانگی عجیبی در کشورمان حاکم است؛ در حالی که صدا و سیما و محافل عمومی به تبعیت از تقویم رسمی کشور این روز را به میلاد امام موسی کاظم (علیه‎السلام) اختصاص می‏دهند، بیوت مراجع تقلید و علما و به طور دقیق‏تر شهر مقدس قم سیاهپوش و عزادار بود.

ماجرا از این قرار است که هفتم صفر به قول شیخ مفید، کفعمی و شهید اول، سالروز شهادت امام حسن مجتبی است و برخی از علما معتقدند این قول محکم‎تر از روز 28 صفر است.

در این میان دو دیدگاه وجود داشت.

اول اینکه: روز هفتم صفر ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) نیست؛ اشتهار آن به این مناسبت کار ناصرالدین شاه است و باید این اشتباه اصلاح شود.

نظر دوم اینکه: اگر چه هفتم صفر ولادت امام هفتم است، از آنجا که جنبه عزا بر شادی مقدم است باید در این روز مراسم عزا به پا شود. قائلان این دیدگاه سیره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری «مؤسس حوزه علمیه» را نیز در این‏باره مورد توجه قرار می‎دهند.

در این میان البته برخی از علما همانند مرحوم آیت‏ الله بهجت معتقد بودند: بهتر است هم به ذکر فضائل و مناقب امام هفتم پرداخته شود و هم به ذکر مصیبت امام دوم.

انتقاداتی هم به سبب شادی برنامه‏های صدا و سیما در هفتم صفر و تبریک‏ گفتن در این روز مطرح شد و برخی از ائمه جمعه تجدید نظر در این وضع را خواستار شدند.

این اعتراض‏ها سبب شد که امسال در تقویم رسمی کشور، تاریخ ولادت امام موسی کاظم (علیه‏السلام) از هفتم صفر به 14 ذی حجه تغییر یابد.

اضافه شدن یک مناسبت یه تقویم یا حذف شدن از آن تابع تشریفاتی است که در شورای فرهنگ عمومی انجام می‎شود. حجت‎الاسلام سید حسن شاه‏مرادی دبیر شورای فرهنگی عمومی در گفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه برخی از مراجع و علما با فرستادن نامه‏ هایی به وزیر ارشاد، اصلاح تاریخ ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) را خواستار شدند افزود: مبنای تصمیم دبیرخانه در تغییر تاریخ ولادت امام هفتم، پژوهش یکی از محققان حوزه علمیه قم بوده است که پس از تأیید نهایی، در تقویم امسال درج شده است.

این پژوهشگر حجت‏ الاسلام سید محمد صادق موحد ابطحی است که چند سال پیش کتاب «غریب مدینه» را با موضوع پژوهش و نگرشی بر اقوال شهادت امام حسن مجتبی (علیه‏السلام) نوشته و بنا بر ضرورت موضوع، به تحقیق درباره تاریخ ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) نیز پرداخته است.

اما نکته مهم و قابل تأمل در پژوهش وی این است که تعیین 14 ذی‏حجه به عنوان تاریخ ولادت امام هفتم صرفا با استناد به چند قرینه و در نهایت استحسان از آن، انجام شده است و چنانکه پژوهشگر محترم هم اذعان می‏کند «امکان اینکه پژوهشگر دیگری به نتیجه‎ای متفاوت برسد وجود دارد.» (علاوه بر اینکه خود ایشان هم تصریح می‏کند که ولادت 14 یا 15 است و نه لزوما 14 ذی‏حجه).

حال باید از مسئولان شورای فرهنگ عمومی پرسید که اگر چند سال دیگر نتیجه پژوهش دیگری بر خلاف این رأی بود (که امکان آن بسیار محتمل است) آیا دوباره تاریخ ولادت امام هفتم را تغییر خواهند داد؟!

به نظر می‎رسد هنگامی که سند محکمی دال بر تعیین تاریخ مذکور نیست باید 14 ذی حجه به عنوان یادروز میلاد (یا روز بزرگداشت میلاد) در نظر گرفته می‏شد نه سالروز!

و نکته مهم دیگر اینکه برخی از تقویم‏ها (از جمله تقویم قدس) در تقویم سال 1394 همچنان هفتم صفر را به عنوان سالروز ولادت امام کاظم (علیه‏السلام) ثبت کرده‎اند!

گفتگوی خبرنگار ما را با حجت‎الاسلام موحد ابطحی بخوانید.
درباره تاریخ ولادت امام موسی کاظم (علیه‎السلام) اختلافاتی وجود دارد. چند قول در این ‏باره مطرح شده و به نظرتان کدام قول صحیح است؟

در باب ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) دو دسته قول داریم. دسته اول اقوال برخی علما ( و نه روایات) است که تاریخ ولادت حضرت را هفتم ماه صفر تعیین کرده‎اند؛ همانند کتاب «تثبیت‎الامامه» اثر قاسم بن ابراهیم الرسی. از آنجا که این کتاب، روایی است باید گفت غیر از این روایت دلیل دیگری بر ولادت حضرت در هفتم ماه صفر نداریم و در واقع خبر واحد است.

همچنین علمایی مانند فتال نیشابوری در روضه الواعظین، شیخ طبرسی در إعلام الوری و ابن‎شهرآشوب در المناقب از این قول تبعیت کرده‎اند اما در قرن هشتم هجری در عبارت دقیق شهید اول در کتاب «دروس» و با بیان لفظ «قیل» این قول از درجه اهمیت ساقط و تضعیف شده است.
دسته دوم روایات یا اقوال علمایی هستند که مبنای ولادت را بر ماه ذی‏حجه گذاشته، اما روز آن را تعیین نکرده‎‏اند؛ علمایی همانند شیخ کلینی، شیخ مفید، شیخ طوسی، خطیب بغدادی، سبط ابن جوزی و شهید اول در این دسته‎اند.

باید گفت که روایات مشهور، ذی‏حجه را ماه ولادت امام هفتم می‏دانند. از جمله کتاب محاسن بَرقی (ج 2 ص 314) که در روایت مفصلی از ابوبصیر نقل می‎کند: ما «حج» را خدمت امام صادق (علیه‎السلام) انجام دادیم، در همان سالی که پسرش موسی متولد شد و چون در ابواء (منزلی میان مکه و مدینه) منزل کردیم، برای ما سفره چاشت انداخت ... در این میان که ما چاشت می‎خوردیم فرستاده حمیده (همسر امام صادق) آمد و به ایشان گفت: حمیده عرض می‎کند: ... من دردی مثل حال زائیدن در خود احساس می‏کنم... .

امام برخاست و با او رفت و پس از بازگشت فرمود: خدا به من پسری داد که بهترین کسی است که خدا در خلق خود آفریده و... (روایت به اختصار نقل شد)

در همین کتاب ( ج2 ص 418) روایتی از منهال قصاب نقل شده است که می‎گوید: از مکه به قصد مدینه بیرون آمدم. در مسیر خود، وقتی به ابواء رسیدم که در آنجا، موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به دنیا آمده بود. من در رفتن به مدینه از امام صادق (علیه‎السلام) پیشی گرفتم و ایشان یک روز پس از من وارد شهر شد و مردم را (به میمنت تولد فرزند و به عنوان ولیمه آن) سه روز اطعام نمود.

در کتاب دلائل الامامه نوشته طبری ص 303 هم روایتی از امام عسکری (علیه‎السلام) نقل شده است که فرمودند: امام کاظم (علیه‎السلام) در ماه ذی‏حجه در ابواء به دنیا آمد.

همان طور که ملاحظه می‎کنید در دو روایت نخست تصریح شده است که ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) اولا: در بازگشت از سفر حج تمتع بوده است؛ ثانیا: در همان سالی بود که حج به جا آوردیم (نه در ماه صفر سال بعد) ؛ ثالثا: از روایت منهال به دست می‎آید که در ابواء و در ماه ذی‏حجه بوده است. همین روایت موجب می‏شود که اگر قبول کنیم میان علما شهرتی بر وقوع ولادت حضرت در هفتم ماه صفر باشد با وجود این روایات از قدرت ساقط و ضعیف می‏گردد.

* با توجه به اینکه در روایات تاریخ دقیق برای ولادت امام کاظم (علیه‎السلام) تعیین نشده است، شما چگونه 14 ذی‏حجه را تاریخ ولادت دانسته‎اید؟

این نتیجه مجموعه ای از برداشت از قرائن است.

در وسائل الشیعه باب «استحباب سرعه العود إلی الاهل، وکراهه سبق الحاج وجعل المنزلین منزلا» دو روایت از امامین صادقین (علیهماالسلام) داریم که استحباب به زودتر بازگشتن به مدینه تصریح می‏کنند. با توجه به اینکه بر اساس روایات، در آن روزگار مسافران هر روز تقریبا 24 میل طی می‏کرده‏ اند و نیز از مکه تا ابواء حدودا 99 میل مسافت است، پس امام صادق (علیه‎السلام) این مسیر را حداکثر در دو روز طی کرده‏ اند.

با توجه به روایت منهال که پیش از این ذکر شد قاعدتا امام صادق (علیه‎السلام) پس از اعمال حج یعنی دوازدهم ذی‎حجه سریعا به سوی مدینه بازگشته‎اند و فاصله هر دو منزل را در یک منزل طی ‏کرده‎اند.

به این ترتیب به دست می‎آید که امام کاظم (علیه‎السلام) در فاصله دو روز پس از اعمال حج تمتع یعنی چهاردهم ذی‏حجه به دنیا آمده‎اند.

*با توجه به مطالبی که بیان کردید چهاردهم ذی‏حجه صرفا یک تخمین تاریخ است و امکان دارد که محقق دیگری این دلایل را رد کند یا قرائن دیگری بیابد که تاریخ 14 ذی‏حجه را تغییر دهد؟

بله. البته هنوز این موضوع در دامنه تحقیق است و با توجه به عرایضی که داشتم این تاریخ بین 14 و 15 ذی‏حجه می‏تواند باشد.

گفتگو از : سید محمد مهدی رکنی حسینی ( لینک مطلب )

انتهای پیام / 434

 

روز دانش‌آموز ،سیزده آبان

 
 

روز دانش‌آموز

 

 
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا نمودن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند. صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند. این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت یازده صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالیکه به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «... عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ... ایران امروز جایگاه آزادگان است... من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام ... صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم». به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نامگذاری شده است.



 
کد رخداد : 59
لینک یکتا
 









مرکزاسنادانقلاب اسلامی**

سیزده آبان


سیزده آبان

سیزده آبان در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین، و مقطعی حساس، و مناسبتی پرخاطره است ، به خصوص که چهارده سال بعد از تبعید حضرت امام ( ره ) در همین روز ( 13 آبان 1357 ) فرزندانش در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار درود بر خمینی ، مرگ بر شاه ، پایه های حکومت را به لرزه در آورده و با گلوله های ماموران شاه به خاک و خون غلتیدند .

 

صبح روز 13 آبان 1357 دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، رو، به سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهانیان اعلام نمایند. این جوانان پرشور ، گروه گروه وارد دانشگاه شده و در آنجا اجتماع نمودند .

ماموران شاه دانشگاه را به محاصره خود در آوردند .

ساعت یازده صبح، ماموران، ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند ، صدای خود را رساتر کرده با صدای بلندتر الله اکبر می گفتند. سپس تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری درخون غلتیدند . در این فاجعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند و جنگ و گریز ماموران فرمانداری نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت ...

 

امام خمینی (ره) به همین مناسبت پیامی را از پاریس ، برای ملت قهرمان ایران فرستاد:

عزیزان من صبور باشید که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است ....

ایران امروز جایگاه آزادگان است ....

من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام ...

و صدای آزادیخواهی و استقلال طلبی شما را به گوش جهانیان می رسانم.

 

13 آبان، روز مبارزه با استکبار جهانی

 

سیزده آبان

در تاریخ انقلاب اسلامی برگی زرین و مقطعی حساس و مناسبتی پرخاطره است، به خصوص آنکه چهارده سال بعداز تبعید حضرت امام (ره) در همین روز (13 آبان 1357) فرزندان امام و صدها دانش آموز و دانشجو در مقابل دانشگاه تهران و خیابان های اطراف با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ بر شاه" پایه های حکومت را به لرزه در آوردند و با گلوله های مأموران شاه به خاک و خون غلتیدند.

دانش آموزان همچون سایر گروه های ملت در اطاعت از فرمان حضرت امام (ره) که همه را دعوت به مبارزه بی امان با رژیم امریکایی شاه می نمود، سر از پا نمی شناختند و نجات اسلام را در پیروی کامل از امام (ره) سازش ناپذیر می دانستند. این طبقه جوان و فعال جامعه بحق یکی از ارکان و پایه های مهم انقلاب پیروزمند اسلامی بودند.

 

صبح روز 13 آبان 1357 ه.ش دانش آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند روبه سوی دانشگاه نهادند تا بار دیگر پیوندشان را با رهبر بت شکن خویش به جهان اعلام نمایند. این جوانان پرشور خداجو گروه گروه داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. مأموران شاه، دانشگاه را به محاصره خود درآورده بودند تا چنانچه فریاد حق طلبانه از گلویی برخاست آن را با گلوله پاسخ دهند. دانش آموزان در کناره نرده ها و زمین چمن اجتماع کرده بودند و فریاد مقدس"الله اکبر" آنان فضا را می شکافت و تا فاصله های دور طنین می انداخت.

 

ساعت یازده صبح مأموران ابتدا چند گلوله گاز اشک آور در میان دانش آموزان و دانشجویان پرتاب کردند. اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می کشیدند، صدای خود را رساتر کردند و با فریاد دشمن شکن "الله اکبر" لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.

در این هنگام تیراندازی آغاز شد و لاله های انقلاب یکی پس از دیگری در خون غلتیدند جوانان با فریاد الله اکبر و با شعارهای مرگ بر امریکا و مرگ بر شاه به شهادت رسیدند و انقلاب خونین اسلامیشان را تداوم بخشیدند و دشمنان اسلام را بیش از پیش به رسوایی و شکست کشاندند. در این واقعه 56 تن شهید و صدها نفر مجروح شدند.

 

سیزده آبان

در همان ساعات اولیه نیروهای ضربت وارد دانشگاه شدند و دانشجویان و دانش آموزان برای مقابله با این حمله آتش افروختند و به دنبال آن مأموران پس از چند متر پیشروی در دانشگاه آنجا را ترک کردند.

با شدت گرفتن تظاهرات، مأموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان انقلاب را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابان های اطراف پراکنده شدند. تظاهر کنندگان در چند نقطه خیابان های جمهوری اسلامی و ولی عصر (عج) و خیابان های منشعب از آن آتش افروختند و با دادن شعار الله اکبر و لا اله الا الله خود را از حملات ددمنشانه مأموران نجات می دادند.

 

ساعت دو بعداز ظهر مجدداً سربازان حکومت نظامی روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند، تیراندازی کردند که در همان لحظات اول عده ای از دانشجویان به زمین افتادند و در خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آن شمار کشته شدگان دانشگاه را نوشته بودند با دادن شعار الله اکبر خمینی رهبر به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز مأموران نظامی با دانشجویان و دانش آموزان تا پاسی از شب ادامه داشت …"

 

از آن تاریخ به بعد، سیزدهم آبان ماه با عنوان روز دانش آموز، به عنوان حماسه خونین لاله های انقلاب در جریان نهضت اسلامی گرامی داشته می شود.

 

سیزده آبان

 

شکوه سیزدهم آبان را پاس می داریم. زیرا مردانگی و فتوت، ایثار و از خود گذشتگی و دشمن ستیزی با سران کفر را مقدس می دانیم.

یاد همه شهیدان این روزهای بزرگ گرامی باد و خاطره سیزده آبان همیشه در جان ها جاودان باد.

 

سیزدهم آبان روزی است که جوانه های سبز ایمان رویید و دانش آموزان مسلمان به نشانه اعتراض به حکومت، در دانشگاه تهران اجتماع کردند و تاریخ، شاهد خون به ناحق ریخته آنان شد.

دانش آموزان انقلابی برخاستند تا نور گوهر دانش و دانش آموزی را در آیینه حماسه و دلیری بتابانند و غبار خودباختگی را از سیمای مدرسه بروبند. آنان برخاستند تا انقلاب ننشیند و فریاد کردند تا جهان، پیام انقلاب را بشنود.

اینک ما مانده ایم با خاطرات آن روزها و می دانیم که امروز اگر به سایه راحت نشسته ایم، مدیون استقامت شهیدانی هستیم که در آشوب ظلمت چیره، به مصاف شب رفتند تا ایمان خفته انسان را به سامان صبح برسانند.

یاد همه شهیدان دانش آموز، گرامی و خاطره سیزدهم آبان در جان ها جاودانه باد!

 

 



مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه و تنظیم : نوربخش

سیزده آبان، چگونه روز دانش آموز شد؟

 
 

سیزده آبان، چگونه روز دانش آموز شد؟

سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - شیرزاد عبداللهی

 

سیزدهم روز آبان در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز دانش آموز ثبت شده است. این مناسبت یادآور حادثه ای است که در 13 آبان سال 57 اتفاق افتاده است. با شروع سال تحصیلی در مهر 57 ، دانشگاه تهران به تدریج تبدیل به مهم ترین مرکز تجمع مخالفان رژیم شاه شد. دانشگاه که سالها به عنوان سنگر آزادی در مقابل حکومت شاه مقاومت کرده بود اینک آغوش خود را به روی مردم گشوده بود. هر روز هزاران نفر از نقاط مختلف شهر به دانشگاه می آمدند تا هم از آخرین رویدادهای انقلاب با خبر شوند و هم در راهپیمایی های خودجوش که اغلب از دانشگاه شروع می شد ، شرکت کنند . در داخل دانشگاه و پیاده رو های خیابان شاهرضا (انقلاب کنونی) ، عده ای در گوشه و کنار بساط فروش کتاب های ممنوعه معروف به کتاب های جلد سفید را پهن کرده بودند. در دانشکده های مختلف دانشگاه نمایشگاه کتاب و عکس دایر بود. رژیم با وجود اعلام حکومت نظامی ، رژیم قادر به کنترل اوضاع نبود. مردم دیگر از ماموران حکومت نظامی که در خیابانها مستقر شده بودند نمی ترسیدند و دولت شریف امامی که نام دولت آشتی ملی برخود نهاده بود، ابتکار عمل را از دست داده بود. رژیم شاه به سرعت به سمت فروپاشی می رفت.

از مهرماه 57 گروه هایی از معلمان به فکر برگزاری اعتصاب و تعطیلی مدارس بودند، اما با وجود آمادگی ذهنی بسیاری از معلمان ، هماهنگی بین مدارس وجود نداشت. بعد از اعتصاب موفق معلمان در اردیبهشت ماه 1340 که منجر به سقوط کابینه و انحلال مجلس شورای ملی و سنا شد ، رژیم دیگر به معلمان اجازه ایجاد تشکل صنفی را نداد. در استانه انقلاب با باز شدن فضای سیاسی ، تلاش های پراکنده ای برای تشکیل اتحادیه معلمان صورت می گرفت که به نتیجه نرسید . محمد درخشش ، عده ای از معلمان قدیمی را دور خود جمع کرد و در فکر احیای باشگاه مهرگان بود، معلمان هوادار گروه های چپ نیز در پی ایجاد تشکیلات مورد نظر خود بودند. اما این فعالیت ها از حد تشکیل جلسات 40-50 نفری فراتر نرفت. انجمن اسلامی معلمان که در آبان سال 57 با حضور محمدعلی رجایی که تازه از زندان آزاد شده بود، تاسیس شد دل در گرو انقلاب اسلامی داشت. بوی انقلاب فضا را پرکرده بود و معلمان رغبتی به فعالیت صنفی نداشتند.

در سال تحصیلی 57-58 هشت میلون دانش اموز در52 هزار مدرسه در سراسر کشور درس می خواندند. 37 ممیز 5 دهم درصد دانش اموزان دختر و 62 ممیز 5 دهم در صد دانش آموزان پسر بودند. تعداد کارکنان اموزش وپرورش اعم از دبیر و آموزگار وکادر اداری و خدماتی 350 هزار نفر بود که تقریبا نیمی از انها را زنان تشکیل می دادند. 11 درصد کارکنان اموزش وپرورش دارای مدرک تحصیلی لیسانس یا بالاتر بودند. ( امار دفتر طرح وبرنامه آموزش وپرورش). برابر آمار سال 1355، حدود 52 درصد از جمعیت ایران «بی‌سواد» مطلق به معنای فاقد هرگونه توانایی خواندن و نوشتن بودند. پایین بودن نرخ پوشش تحصیلی دختران و این واقعیت که تنها 11 درصد معلمان مدرک کارشناسی داشتند و آمار بالای بیسوادان ،کیفیت نازل توسعه پر زرق و برق آن دوره را نشان می دهد . اما تعداد کارکنان زن ومرد آموزش و پرورش تقریبا برابر بودو این یکی از شاخص های مثبت آن دوره بود .

قبل از انقلاب، فعالان سیاسی با ایدئولوژی های متفاوت بر این اعتقاد بودند که مدرسه یکی از مناسب ترین مکانها برای تبلیغات سیاسی است ، چرا که ذهن کودکان به زعم آنها کاغذ سفیدی بود که بر آن می توان نقشی ماندگار کشید. ادبیات کودکان از اواخر دهه چهل تا یکی دوسال بعد از انقلاب ، رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت. فعالان سیاسی به عنوان پوشش موجه یا به عنوان کارگر به کارخانه می رفتند و یا به عنوان معلم در آموزش و پرورش استخدام می شد. گروه های سیاسی از این طریق از بین دانش آموزان مستعد عضوگیری می کردند. معلمانی هم که عضو تشکل های سیاسی نبودند، اما خود را در برابر رژیم می دیدند، با کنایه های سیاسی در پوشش شعر وداستان، رژیم را به باد انتقاد می گرفتند و تخم نارضایتی در میان دانش آموزان می پراکندند. این موضوع که دانش آموزان کودک و نوجوان محسوب می شوند و تبلیغات سیاسی از سوی معلمان در مدارس جنبه تلقین دارد و نوعی شست و شوی مغزی محسوب می شود، در آن زمان محلی از اعراب نداشت.

در نیمه دوم سال 57 درس و مشق در مدارس نیمه تعطیل بود. مدیران یا انقلابی شده بودند و یا دیگر اقتدار سابق را نداشتند. معمولا دانش آموزان برخی مدارس به تشویق معلمان و یا تحت تاثیر فضای عمومی جامعه ، مدارس را تعطیل می کردند و به راه پیمایی های انقلابی ملحق می شدند. روز سیزده آبان ده ها نفر از دانش آموزان دبیرستانهای نزدیک دانشگاه تهران با تعطیل کردن کلاس‌های درس به به سمت دانشگاه راهپیمایی و سر راه خود دبیرستانهای دیگر را نیز تعطیل کردند. نزدیک دانشگاه ، سربازان ارتش با شلیک تیر هوایی و انفجار گاز اشک‌آور به مقابله با دانش‌آموزان پرداختند و آنها را متفرق کردند. دانش‌آموزان هم شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم به پا خیز محصلت کشته شد» سر دادند. سربازان در پیاده‌روی مقابل دانشگاه تا اطراف پارک دانشجو مستقر بودند و دانشجویان و مردم در محوطه‌ دانشگاه، پشت میله‌های سبز ، روبه‌روی سربازان شعار می دادند.

عقربه های ساعت، یازده صبح را نشان می داد ، قرار بود جمعیت که بیشتر آنها دانشجو بودند ، از دانشگاه به سوی منزل آیت‌الله طالقانی در پیچ‌شمیران راهپیمایی کند. آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری روز نهم آبان از زندان آزاد شده بودند.مردم شعار می دادند و سربازان را دعوت می‌کردند تا به انقلاب اسلامی و مردم بپیوندند. بر اساس گزارش یک شاهد عینی ناگهان یک سرباز که تحت تاثیر قرار گرفته بود، واحد تحت فرماندهی خود را رها کرد و به سوی مردم دوید، افسر فرمانده به سوی وی شلیک کرد و در گیری آغاز شد. مردمی که غافلگیر شده‌بودند، پشت ماشین‌ها، درخت‌ها و در جوی کنار خیابان پناه‌ می‌گرفتند. عده‌ای مجروحین را به دانشکده ی پزشکی می‌رساندند. گروه‌های کوچکی از مردم و به خصوص دانش‌آموزانی که از جاهای مختلف به سوی دانشگاه می‌آمدند با شنیدن صدای تیراندازی به سوی دانشگاه دویدند. مرکز درگیری در محوطه ورودی دانشگاه جلوی سر در اصلی قرار داشت.

نظامیان وارد محوطه دانشگاه شدند و شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشک‌آور کردند. دانش‌آموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشک‌آور، مقوا و کاغذ و شاخه ها و برگهای خشک درختان را آتش زدند. گروه فیلم‌بردار تلویزیون دولتی ، از تمام این اتفاقات فیلم‌ برداری کرد . کارکنان انقلابی تلویزیون در اقدامی شجاعانه فیلم درگیری های دانشگاه را همان شب در برنامه خبر ، به مدت دو دقیقه نمایش دادند. پخش تصاویر تیراندازی ارتش به سوی مردم بی سلاح ، بینندگان میلیونی تلویزیون را به شدت مبهوت و خشمگین کرد. گروه دیگری از تظاهرکنندگان در بیرون دانشگاه به سمت خیابانهای آناتول فرانس (قدس فعلی) و بزرگمهر حرکت کردندو شیشه‌های ساختمان حزب رستاخیز و نگهبانی برق دانشگاه را شکستند. در خیابان تخت‌جمشید (طالقانی فعلی) بانک صنایع و معادن مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.

بعد از تیراندازی و خروج ماموران از دانشگاه و انتقال زخمی ها به بیمارستان، تظاهرکنندگان در خیابان های اطراف دانشگاه پلاکاردهایی مانند «دانشگاه شهید داد» و « شهادت 56 نفر در دانشگاه» سردست گرفتند و خبر درگیری و کشتار در دانشگاه را به اطلاع مردم رساندند. مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که در وقایع دانشگاه در روز 13 آبان ، هیچ‌کس کشته نشده تنها سه نفر مجروح شده‌اند. دکتر عبدالله شیبانی، رئیس وقت دانشگاه تهران گفت که درگیریهای روز 13 آبان تنها چهارده مجروح به جای گذاشته است. روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحانی که در بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند درگذشته‌اند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است. بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر به نامهای مصطفی حاجی و سید مهدی سید فاطمی ثبت شده که تاریخ شهادتشان 13 آبان 1357 است. ( دایرة‌المعارف انقلاب اسلامی، سوره، حوزه هنری، 1389، ج 2) .

نمایندگان مجلس ، سعی کردند ، انتقادها را به سمت نخست‌وزیر وقت و دولت آشتی‌ ملی او جهت دهند ، اما شاه همچنان در سیبل شعارهای مردم بود. حادثه 13 آبان 1357 پیامدهای سهمگینی برای حکومت شاه داشت روز 14 آبان تعدادی از ساختمانهای دولتی، موسسات عمومی و اتوبوسهای شرکت واحد به نحو مشکوکی به آتش کشیده شد ، ماموران حکومت نظامی هم فقط نظاره می کردند. ابوالفضل قاضی، وزیر علوم و آموزش عالی، در اعتراض به کشتار دانش آموزان و دانشجویان در 13 آبان استعفا کرد. کابینه شریف امامی هم دو روز بعد و با عمری 70 روزه مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی که در 15 آبان از تلویزیون پخش شد، گفت: «من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم». پیام شاه را مردم نشانه ضعف و زوال رژیم دانستند.

امام خمینی روز 14 آبان طی پیامی به ملت ایران از اقامتگاه خود در نوفل لوشاتوی فرانسه ، واقعه دانشگاه را محکوم کرد و شاه را مسئول تمام خرابیها و خیانتها دانست. ایشان ضمن دعوت مردم به صبر فرمود: «من از این راه دور چشم امید به شما دوخته‌ام ... و صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

/2727

کلید واژه‌ها : انقلاب اسلامی ایران - 13 آبان -


خبرآنلاین**