به گزارش دادمردان امروز 26 مهر ماه سالگرد شهادت بزرگ مردیست که نامش تا ابد در قلب مردم سیستان و بلوچستان به یادگار می ماند و به گفته مردمان محلی این استان مسیح بلوچستان نام داشت
آری او کسی نیست جز شهید بزرگوار نورعلی شوشتری که بر اثر انفجار تروریستی در منطقه پیشین شهرستان سرباز در سال 1388 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در چنین روزی بود که جمعی از فرماندهان سپاه و سران طوایف اهل سنت این استان به همراه سرلشگر شهید نور علی شوشتری جانشین فرمانده وقت نیروی زمینی و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنوب شرق کشور و همچنین سرتیپ محمد زاده فرمانده وقت سپاه سیستان و بلوچستان به ملکوت اعلی پیوستند و اسم و یادشان در زمره شهدای وحدت برای همیشه در دل صفحات تاریخ به یادگار ماند.
عقربه های ساعت، 9 صبح را نشان می داد که شهید شوشتری وارد محل برگزاری همایش شد و در ابتدای کار به قسمتی رفت که تعدادی از مردم محلی در حال حصیر بافی بودند. یک پیرمرد به همراه نوه خردسالش هم در میان حصیربافها بودند. عامل انتحاری ریگی که قبلا به جرم حمل کراک و دزدی دستگیر شده بود و صبح زود از پاکستان برای اقدام تروریستی به همایش آمده بود نیز خود را در میان حصیر بافها پنهان کرده بود که ناگهان صدای مهیبی همه را در بهت فرو برد. هرکسی به گوشه ای پرتاب شد. پیرمرد و کودک خردسال جنازههایشان تکه تکه شد.
برخی افراد که کمی از شوک خارج شده بودند، به دنبال شهید شوشتری می گشتند. سردار کمی حالت نشسته به خود گرفته بود با همان حال شهادتین را به زبان جاری می کرد و لحظاتی بعد هم به همرزمان شهیدش کاظمی، باکری و برونسی پیوست.
ارادت شهید شوشتری به رهبر انقلاب اسلامی
شهید نورعلی شوشتری از فرماندهان پر افتخار و یادگاران نامدار دفاع مقدس است که سالها در سپاه تلاش و کوشش کرد و فرماندهی مناطق مختلفی از جمله کردستان، آذربایجان و سیستان و بلوچستان را برعهده داشت. وی در دوران قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای که نسبت به مقام معظم رهبری داشت به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می کرد.
شوشتری در کارنامه زرین خود مفتخر به هم رزم بودن با شهدایی هچون شهد باکری و برونسی است و در عملیات های مختلف به ویژه عملیات مرصاد، خیبر، طریق القدس و الفجر3 حضور پررنگ و فعالی داشته است، همچنین فرماندهی لشگر 5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی دیگر از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است.
پیام رهبر معظم انقلاب در خصوص شهید شوشتری
رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهدای خراسان در 27 مهر ماه 88 در خصوص ویژگی های شهید شوشتری چنین بیان میکنند: «...این شهید عزیزمان، شهید شوشتری واقعا جزو عناصر پاکیزه سپاه بود. بنده ایشان را از نزدیک می شناختم و میدانستم که جزو انسان های مومن، پاک، سالم، صمیمی، فعال و زحمتکش و حقیقتا مظهری از همین ارزش هایی بود که متراکم می شود و یک شهید را به وجود میآورد. در واقع شهید شوشتری خودش را به این کنگره رساند و در اعداد شهدا قرار گرفت. خداوند ان شاء الله درجات ایشان را عالی کند و گوارا باد بر این انسان مجاهد و مبارز این پایان با ارزش. بعد از این که سال ها در جنگ بوده و تجربههای جنگ را از سر گذرانده و سالم از جنگ بیرون آمده بالاخره شهادت نصیبش شد. این خیلی ارزش بزرگی است. به خانواده ایشان و دوستان ایشان باید تبریک و تسلیت بگوییم...»
تنها دغدغه اش محرومیت زدایی از سیستان وبلوچستان بود
«طیبه درری»، همسر شهید شوشتری در گفت و گوی با خبرنگار دادمردان با بیان اینکه همسرش یاور محرومان در منطقه سیستان و بلوچستان بود، بیان می کند: شهید شوشتری خود را وقف خدمت به مردم سیستان وبلوچستان کرده بود. بارها برایم از دردها و رنج های آنان می گفت و از اینکه در محرومیت بسر می برند عذاب می کشید و همیشه می گفت در مقابل آنان ما در آسایش و رفاه بسر می بریم از اینرو از خودم خجالت می کشم که در برابر آنها شاهانه زندگی می کنم به همین علت هرآنچه در توان داشت را وقف خدمت به این مردم کرد و از این کار افتخار می کرد.
یادم می آید یکبار که برای سرکشی از مستضعفان رفته بود وقت برگشتن، گریه می کرد و می گفت: حاج خانم خیلی در آسایش هستی، اگر بروی در آنجا زندگی کنی می فهمی معنای آسایش و رفاه را، دلت خون می شود؛ این آسایش ما در مقابل آنان حق الناس است.
بزرگترین آرزوی ناجیِ در راه مانده ی بلوچستان، وحدت بین شیعه و سنی بود
همسر شهید شوشتری می گوید: آباد کردن این استان و وحدت بین شیعه و سنی بزرگترین آرزویی همسرم بود، دوست داشت این دو مذهب آنقدر با هم صمیمی باشند که وحدتشان زبانزد خاص و عام باشد چون با دیدن اینها به آرامش می رسید و لذت می برد.
از وقتی برای خدمت به این منطقه آمد شادتر شده بود و تنها دغدغه اش وحدت در استان سیستان و بلوچستان بود و به گمانم همین خصوصیتش هم باعث شد تا تروریست ها با هدف براندازی این تفکر و عدم وحدت در این منطقه او را به شهادت برسانند.
چراغ نورانی خانه ام بود
حاجیه خانم درری با همان لهجه شیرین مشهدی خود و با بغضی که در گلو دارد، می گوید: درست چهار روز پیش از شهادت، حاج آقا که به خانه آمد گویا چراغ کاشانه آمده باشد خانه مان نورانی شده بود، دستم را گرفت؛ سکوت می کند...
ادامه می دهد: شهید دستم را گرفت، تکان داد و احوال همه را جویا شد، همه اعضای خانواده دور هم بودیم. پس از استراحت کوتاهی به کنگره شهدا رفت. موقع ناهار بود که برگشت و گفت: چه غذای بلوچی خوبی درست کرده ای! گفتم: همین طوری درست کرده ام، بدون این که بحث خنده داری وجود داشته باشد هر دو خندیدیم.
در تمام این سال ها همچون مهمان برایم بود
وی بیان می کند: در سن 18 سالگی با شهید شوشتری ازدواج کردم، مهریه ام 2 هزار تومان بود که آن زمان به شهید بخشیدم زیرا می گفتند هرکس مهریه اش را به همسرش ببخشد جایش بهشت است و من نیز مهریه ام را به همسرم بخشیدم.
اخلاقش خیلی عالی بود هر دو هفته که به منزل می آمد با اینکه بسیار خسته بود، اما هیچ وقت خستگی اش را بروز نمی داد. از در که داخل می آمد همه را می بوسید با همه بازی می کرد، دختر کوچکم که دانشجو بود را در خواب نوازش می کرد، نوه هایم را دوست داشت و می گفت بگذار به راحتی بازی کنند، با آنها بازی می کرد و در حیاط خانه آنها را تاب می داد.
علی رغم سختی هایی که در زندگی کشیدم اما هیچگاه مانع فعالیتش نشدم
همسر شهید ادامه می دهد: در زندگی سختی های زیادی را تحمل کردم، با اینکه شنیده بودم این خطه از کشور خطرناک است اما هیچگاه مزاحم و مانع فعالیتش نشدم، چون شهید شوشتری با انگیزه خدمت به مملکت زندگی می کرد و دنبال پول و مقام و جایگاه نبود، به خانواده شهدا سرکشی می کرد و پشت میز نشینی را نیز دوست نداشت.
یادم می آید ساعت6صبح یکی از روزها فرزندم به دنیا آمد و یکساعت بعد حاجی به منطقه اعزام شد، فرزندم مریض شد او را عمل کردند و من حتی به حاجی نمی گفتم تا مبادا نگران شود.
نور علی برایم میهمان بود، وقتی از عملیات می آمد هیچگاه از او خواسته ای نداشتم زیرا در آن چند ساعتی که بود همچون میهمانی برایمان عزیز بود...
خبر شهادت در خواب شهید به وی الهام شده بود
چشمهایش خیره به گل های قالیست، ادامه می دهد: یک هفته قبل از شهادتش پس از اینکه به کشیک حرم حضرت رضا (ع) برود، خوابی می بیند که شهدا برایش جشن گرفته اند و با دیدن این خواب اضطراب عجیبی به او دست می دهد انگار برای دیدار دوست دلهره پیدا می کند.
وقتی قصد رفتن داشت، انگار همه چیز را برای آخرین بار می بیند، وقتی از در بیرون رفت بار دیگر برگشت و برای دومین بار از من خداحافظی کرد نگاهی دوباره به خانه انداخت و به من گفت؛ «حاج خانم دیگه با من کاری نداری؟» پس بی زحمت این کفش هایم را واکس بزن چون این هفته که بیایم کشیک حرم هستم.
شهادت حاجی به دلم برات شده بود
سکوتش حالمان را دگرگون می کند گویا تکرار خاطرات برایش هم شیرین و هم دردناک است، ادامه می دهد: همسرم رفت، خیلی اضراب داشتم تا حالا اینهمه بی تاب نبودم قریب به 30سال بود که از زندگی مشترکمان می گذشت و این اولین بار بود که این حس در من به پا شده بود؛ برایش صدقه دادم و قرآن خواندم.
هر بار که شهید شوشتری به ماموریت می رفت هفت بار سوره قدر را پشت سرش می خواندم، اما این بار سه بار که خواندم برق ها قطع شد،. نمی دانم حکمتش چه بود اما وقتی همسرم از منزل خارج شد دلهره و اضطراب عجیبی درونم شعله ور شد.
با رفتن حاجی من نیز به جلسه قرآن در خانه همسایه مان رفتم اما حالم خوب نبود، بی تاب بودم همه می گفتند: حاج خانم رنگ چهره ات زرد شده اتفاقی برایت افتاده! به دلم برات شده بود اتفاقی برای حاجی افتاده است به همین دلیل تصمیم گرفتم زودتر به منزل بازگردم. وقتی نزدیک منزل شدم دیدم در حیاط خانه ام باز است، همه ناراحت بودند و چشمانشان گریان؛ راننده حاجی به دیوار تکیه داده بود و چشمانش قرمز بود ناخودآگاه دستانم را بر سرم زدم و گفتم حاجی شهید شده، درست است . باورم نمی شد من دیروز آخرین صبحانه را در کنار همسرم خوردم و امروز...
سجاده نماز حاجی با ارزش ترین یادگاری برایمان است
حاجیه خانم درری ادامه می دهد: شش فرزند به یادگار از شهید شوشتری دارم و در کنار فرزندانم هنوز هم سجاده ای که شهید هر زمانی از راه میرسید و دو رکعت نماز به جا می آورد را نگه داشته ام زیرا تنها یادگاری با ارزشی است که به یادگار از حاجی برایمان مانده است.
همسرم را بیمه امام زمان(عج) کرده بودم
وی می گوید: از کودکی یتیم بودم. درد یتیمی سخت است، دلم نمی خواست فرزندانم این درد را تجربه کنند از اینرو حاجی را بیمه امام زمان(عج) کردم. به طوری که هر گاه همسرم آرزوی شهادت می کرد، به او می گفتم من شما را بیمه امام زمان (عج) کرده ام، باید بمانید و به اسلام خدمت کنید. از این حرفم ناراحت می شد تا اینکه گفت باید بیمه ات را از بین ببری و من اینکار را کردم؛ درست یکسال بعد همسرم شهید شد.
هم اکنون هرگاه دلتنگش می شوم آخرین لحظات دیدارمان برایم تداعی می شود، برایم سخت است آخرین صبحانه را در کنار همسرم خوردم و روز بعد خبر شهادتش را شنیدم.
هیچگاه از یاد نخواهم برد در آخرین روز بعد از نماز صبح مثل همیشه لباسهایش را مرتب و منظم، پوشیده تا راننده دنبالش بیاید، دستم را مردانه فشرد؛ خداحافظی کرد و رفت؛ دیگر نیامد...
یک هفتهای طول کشید تا پیکر شهید را از زاهدان به مشهد بیاورند وقتی رویش را باز کردم، جراحات زیادی در روی بدنش دیدم؛ همانجا از او خواستم دست من را نیز بگیرد و شفاعتم کند.
همسر شهید شوشتری درپایان سخنانش می گوید: هم اکنون اگر خدمتی از دست من و فرزندانم برآید برای مردم این استان دریغ نخواهیم کرد و با دل و جان انجام می دهیم زیرا سیستان وبلوچستان و مردمانش محبوبترین افراد در نزد همسرم بودند.
ارادت به خانم زینب کبری(س) چاره تمام مشکلاتم است
در تمام این سال ها ارادت خاصی به عمه سادات خانم زینب کبری(س) داشتم زیرا هر موقع از تحمل نبودن همسرم به او می گفتم فقط یک کلمه در جوابم می گفت: آنهم این بود که الگویم در زندگی برگرفته از حضرت زینب کبری(س) باشد.
معتقد هستم در تمام این سالها یار و باورم بودند و تمام مشکلاتم را با ایشان در میان می گذارم و این بانوی بزرگوار نیز در رفع آنها کمکم کرده است.
امروز برای شهادت از هر روزی آماده تر هستیم
آری این جمله بخشی از سخنان آن شهید بزرگوار قبل از شهادت است که می گوید: اگر امروز هم هر دیوانه و هر ابلهی دستش به این کشور دراز شود ، دستش را قطع می کنیم. ما همان آدم ها هستیم و با همان انگیزه و همان اراده؛ حالا درست است که موهایمان سپید شده، اما امروز برای شهید شدن بیشتر آماده هستیم، چون آنروز یک آرزوهایی توی دلمان بود، و امروز همه آرزوهایمان تمام شده است.
میوه ای که فصل چیدنش رسیده بود
سرانجام در یکشنبه خونین ۲۶ مهر ۱۳۸۸ در منطقه پیشین سیستان و بلوچستان، به همراه یاران به آرزوی دیرینش یعنی شهادت نائل آمد.
سخن پایانی:
دشمنان انقلاب اسلامی ایران بدانند که سخت در اشتباه هستند چرا که فکر می کنند با به شهادت رساندن افرادی همچون شهید مزاری، شوشتری، محمد زاده و طباطبایی و غیره می توانند به اهداف شوم خود برسند، اما کور خوانده اند.
شهادت تفکر انقلابی ما را بیشتر می کند چرا که همانند شهدای وحدت باز هم افراد زیادی تربیت شده اند که راه آنان را ادامه خواهند داد و جان خود را برای دفاع از کیان این مرزو بوم فدا می کنند.
انتهای پیام//
به گزارشدادمردان، صبح امروز هفتمین سالگرد شهدای وحدت با حضور مسئولین کشوری، استانی و خانواده شهدا در محل تیپ ۱۱۰ سلمان فارسی برگزار شد.
در این مراسم سردار پاسدار محمد مارانی ضمن گرامی داشت یاد و خاطره شهدای وحدت و دیگر شهدای استان، اظهار کرد: وجود۴۰شهید وحدت و امنیت در سیستان و بلوچستان یادآور اهمیت وجود وحدت در استان است.
فرمانده قرارگاه قدس جنوب کشور ادامه داد: شهادت این بزرگوران کینه دشمنان خونخوار اسلام را که توسط استکبار جهانی حمایت می شوند را نمایان کرده و دستان پلیدشان را برای همه ملت های آزاده جهان رو کرد.
وی افزود: دشمنان بدانند این جنایات و اعمال شیطانی آنان، عزم مسئولین و مردم این منطقه در پیمودن راه شهدا و بستن مسیر شیاطین را چندین برابر می کند.
مارانی با اشاره به وحدت پایدار مردم استان، بیان کرد: مزدوران بدانند مردم این استان دست کسانی که قصد تجاوز و خدشه وارد کردن به وحدت را دارند، قطع کرده و آنان را به سزای اعمال ننگینشان می رسانند.
وی با بیان اینکه یاد شهدا هیچ وقت از خاطر مردم پاک نمی شود، خاطرنشان کرد: ما به عنوان یک تکلیف برخود لازم می دانیم تا با برگزاری یادواره شهدا فضای شهر و منطقه را آکنده به عطر شهدا کنیم.
فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق کشور در پایان تصریح کرد: بدانیم پیام و کلام شهدای این استان تداوم بخش وحدت و بصیرت افزایی و خدمت رسانی به مردم است.
انتهای پیام/
اماکن تاریخی وزیارتی نجف اشرف
1- ساختمان بارگاه ملکوتی امیر المؤمنین( ع)
گفته شده است: نخستین ساختمان حرم مطهر درسال 155 هجری قمری در دوران هارون الرشید عباسی بنا شده است و ساختمان امروزی از آثار صفویه است وگنبد عظیم وایوان روحبخش آن به دستور نادر شاه افشار باخشتهای طلائی تزیین شده است ،آئینه کاری توسط هنر مندان اصفهانی در سال ها ی بعد انجام شده است ، قبر مطهر حضرت درون صندوقی از خاتم وضریحی نقره ای قرار دارد صندوق خاتم از ساخته های دوران شاه اسماعیل صفوی واز نفایس روزگار به شمار می رود ،ضریح مطهر توسط هنرمندان هندی وچینی در سال 1345هجری قمری در هند به همت رهبرشیعیان اسماعیلی ساخته وتقدیم حرم تقدیم حرم مطهر گردیده است .رواقهای اطراف توسط هنرمندان ایرانی تزیین شده است ،صحن از ساخته های دوران صفوی است ،
2- موضع الاصبعین
اصبع ،به معنی انگشت است،واصبعین یعنی دوانگشت ، مکانی در ضریح مطهر پیش روی حضرت ، قرار دارد که موضع الاصبعین نامیده می شود ،در خصوص شأن این مکان چنین گفته اند : مره بن قیس پس از حمله به نجف اشرف،با کمال بی ادبی وارد حرم مطهر امام علی (ع) شد و خواست نبش قبر کند که از ضریح مطهر دوانگشت خارج شد واورا همانند شمشیر به دو نیم کرد وسپس تبدیل به سنگ شد.وسنگهای آن تامدت ها در بیرون شهر نجف قابل دیدن بود.
3- درب های حرم مطهر امام علی( ع)
الف: شرق حرم مطهر درب بزرگی وجود دارد مشهور به باب الذهب که باب الرضا( ع) نیز به آن گفته می شود و در کنار آن سمت راست درب کوچک تری به نام باب مسلم بن عقیل واقع شده است
ب : سمت شمال صحن مطهر دربی به نام باب الطوسی وجود دارد ، که احتمالا این نام گذاری به پاس خدمات شیخ طوسی انجام شده است .
ج :در سمت جنوب صحن ملکوتی حضرت امام علی (ع) دربی به نام باب القبله وجود دارد.
د: سمت غرب حرم مطهر دربی به نام باب سلطانی وجود دارد که به باب الفرج نیز مشهور است.
4- بیوتات اطراف حرم امام علی (ع)
الف : مسجد عمران بن شاهین دردالان منتهی به باب الطوسی که توسط حاکم عراق در نیمه قرن چهارم هجری توسط عمران ساخته شده است .
ب : مسجد خضراء در زاویه شمال شرقی صحن که در سال 1385هجری قمری باز سازی شده است وبه عنوان حوزه علمیه استفاده می شود.
ج : تکیه بکتاشیها محل تجمع صوفیان بکتاشی ترک در دوران عثمانی ساخته شده است ودرحال حاضر به عنوان انبار آستانه استفاده می شود محل آن در شمال غرب صحن مطهر قرار گرفته است .
د: مسجد بالاسر حضرت که در دالان سمت غربی صحن قرار دارد وکاشیهای متعلق به قرن ششم هجری درآن، به چشم می خورد.
5- قبرستان وادی السلام
یکی ازاماکن مقدس وبزرگ ترین قبرستان جهان اسلام، وادی السلام است ،در روایتی آمده است: هرمؤمنی در شرق یاغرب دنیا، دیده از جهان برگیرد به روح او ندا می رسد که به وادی السلام ملحق شود وبه این منظور فرشته ای است، به نام ملک نقاله که ارواح مؤمنان را از سر تاسر جهان به این گورستان می آورد.
6- مقام حضرت حجت (عج ) این مقام در گورستان وادی السلام قرار دارد وجایگاه مقدسی است که به آن حضرت نسبت داده می شودومکان دیگری در این جا نیز وجود دارد که گفته می شود ، نشانگر غیبت صغری امام زمان (عج )است.
7- آرامگاه حضرت هود وصالح (ع)
دوتن از انبیاء الهی که قصه آنان در قرآن کریم ذکر شده است وهرکدام دارای کرامات ومعجزاتی بودند ودر راه تبلیغ دین،واعتلای کلمه توحید،زحمات فراوانی کشیدند،لکن مردم بجای تبعیت و فرمان برداری از دستورا ت پیامبران خود به اذیت وآزار آنان پرداختند ودر نهایت به همین علت مورد غضب خداوند قرار گرفتند وعذاب الهی بر آنها نازل شد، آرامگاه حضرت هود وصالح ع)در بخش آغازین گورستان وادی السلام واقع شده است ،وحرم مطهر این بزرگواران ، محل زیارت ،مؤمنین ومتدینین است
8- مقام حضرت زین العابدین( ع)
در زمانی که هنوز قبر مطهرعلی بن ابیطالب( ع) حالت اختفاء داشت ،و برای مردم عادی قابل دسترسی نبود،یکی از کسانی که عارفانه به زیارت قبر مطهرامام امیر المؤمنین (ع ) شتافت ودر زمزمه عارفانه خود با جد بزرگوارش دعای پر فیض وبرکتی را به نام زیارت امین الله به یاد گار گذاشت حضرت امام زین العابدین( ع) بود،وشاید هم بخاطر رعایت مسائل امنیتی وبر ملا نشدن محل قبر مطهر علی ع) برای نا محرمان، نمی توانستند کنار مرقد منور ایشان حاضر شده ، اقامت نمایند، بیتوته کنند وبه عبادت به پردازند، وبه ناچار باید مکان دیگری را برای این کار در نظر می گرفتند ،لذا جایگاهی است واقع در غرب شهر نجف اشرف به نام مقام امام زین العابدین( ع) ومشهور است ، که حضرت امام سجاد (ع) هنگام زیارت قبر جد خود در آن جا به نماز ایستاده است
9- صافی صفا
در نجف اشرف کنار بحر النجف مقامی وجود دارد که به امام علی( ع) نسبت داده می شودو مردم آن را صافی صفا نام گذاشته اند. درآنجا آرامگاه یک مؤمن نیکوکاری ا ست از اهالی یمن که پیکرش ،بنا به وصیت وی از راه های دور آورده شد تادر این زمین مبارک به خاک سپرده شود.تاریخ نگاران گفته اند: روزی حضرت علی( ع) بر لب، بحر النجف ،تنها ایستاده و در خلوت خویش به نشانه های خداوند متعال می اندیشید ، ناگهان چیز سیاه مانندی از دور نمایان گشت، هنگامی که نزدیک شد، مردی بود اعرابی که بر شتر خود بار سنگینی حمل می نمود. وی نزدیک امام ،رسید معلوم شد، آن بار سنگین, جنازه است.اعرابی بر امام سلام کرد بدون آنکه او را شناخته باشد، سپس امام علی( ع) از وی پرسید : از کجا آمده ای ؟ گفت: از یمن امام پرسید ؟ در اینجا به دنبال چه هستی؟ و این جنازه کیست ؟آن مرد گفت : این پیکر پدرم است ، آورده ام تا در این زمین به خاک بسپارم. امام گفت: آیا این فاصله را پشت سر گذاشته ای تا آن جنازه را اینجا دفن کنی ؟ چرا در همان جا، ( یمن) او را دفن نکردی ؟مرد گفت : به خداوند قسم ،این وصیت اوست, که پس از مرگ او را در این خاک دفن کنم. امام گفت: از او نپرسیدی چرا این وصیت را کرده است؟ مرد گفت: آری پرسیدم و در جوابم گفت: در این خاک مردی دفن خواهد شد که در نزد خدا و پیامبرش شأن بلند مرتبه ای دارد و هر کس در کنار او دفن شود خداوند آنچه را که ناپسند است از وی دور خواهد ساخت و شفاعت او را به دست خواهد آورد و داخل بهشت خواهد شد.وآن مردی که اینجا دفن خواهد شد نیکوهایی دارد که کتابها گنجایش ، یاد آوردن آنهارا ندارند، و عقل ها نیز به آنها احاطه نخواهند داشت. این کافی ا ست که دوست داشتنش ایمان و دوست نداشتنش, کفر است. وی بهترین مردم بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) و الگویی ا ست برای الگوپذیران.امیر مؤمنان (ع) از او پرسید : آیا این مرد را می شناسی؟ گفت: نه.امام (ع ) فرمود: آن مرد من هستم در آن هنگام اعرابی بر پای امام ع) افتاد و آن را می بوسید و گریه می کرد. امام ع) گفت: چونکه پدرت این وصیت را کرده است و تو از راه دوری آمده ای من نیز نماز و دفن او ر ابر عهده می گیرم . مرد گفت: خوشا به حال پدرم که وصیت کرد در پیش تو دفن شود و من شما را در اینجا یافتم و او به وسیله نماز خواندن و دفن کردن توسط شما، مشرف خواهد شد.سپس امام (ع) از او پرسید: پدرت در زندگی اش چه می کرد؟ مرد گفت: ای امیر مؤمنان( ع) به خداوند قسم که او همیشه تورا به یاد می آورد . و دائماَ از او می شنیدم که به نام تو از خداوند متعال طلب نجات می کرد و در نماز شب، فراوان این را از خداوند می خواست.پس بعد از دفن آن مؤمن نیکوکار اهل یمن ، افراد بسیاری ازبزرگان و مؤمنین در کنار ایشان به خاک سپرده شده اند و در این مکان مسجدی قدیمی وجود دارد که گفته شده است امیرالمؤمنین( ع) آنجا نماز خوانده اند، تاریخ ساخت آن به قرن هفتم یا هشتم هجری باز می گردد. و امروزه ساختمان وسیعی ا ست که هر بیننده ای می تواند آن را از دور ببیند و روی آن گنبدی ا ست که با زیباترین و با شکوه ترین نقش ها و نوشته ها و منبت کاری های اسلامی تزیین شده است و درکنار مقام امام زین العابدین (ع) واقع شده است .
10- مسجد حنانه این مسجد درمیانه بزرگ راه نجف،کوفه قراردارد،یکی از معانی حنانه صدای ناله بچه شتر در فراق مادرش بیان شده است. پس از واقعه کربلا هنگامی که لشکریان عمر سعد به طمع گرفتن جایزه از ابن زیاد سرهای مقدس شهدا را از بدن جدا کرده وهریک سری با خود حمل می کردند ، حامل سرمقدس امام حسین (ع) در این مکان توقف کرده،وسر را روی زمین گذاشت، تا به استراحت بپردازدوسپس ادامه مسیردهد، به گفته راویان هنگامی که سر امام حسین (ع) در این مکان قرار داده شد،فریاد عجیبی از زمین بلند شد، وهمانند بچه شتری که در فراق مادرش سر وصدا می کند به ناله پرداخته ویا تعظیم کرده است واز این رو به حنانه مشهور شده است وگفته شده است که بعد از شهادت حضرت علی( ع) شب هنگام جنازه آن حضرت را دراین مسجد قرار داده اند .
برچسبها: تاریخ, اماکن, کربلا, نجف کاظمین, کوفه
تاریخ اماکن عتبات عالیات (56) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
شهادت آیت الله قاضی طباطبایی
شهید والامقام آیت الله سید محمود قاضی طباطبایی از حماسهآفرینان و شخصیتهای علمی، فکری و مبارزاتی و نخستین امام جمعه تبریز در سال 1333 هجری قمری در تبریز متولد شد، پدرش حاج میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند. شهید قاضی از بیست عالم، فقیه و متفکر شیعی که همگی از مشاهیر صاحب نظر معاصر در علوم عقلی و نقلی میباشند به دریافت اجازه روایی و فقهی نائل گردید1.
آیت آلله قاضی رحمه الله یکی از بزرگان اخلاق بود که دستورالعملهای اخلاقی او میتواند راهگشای همه نسلها برای رسیدن به مراحل عالی معنویت باشد. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره او میفرماید: «قاضی، کوهی بود از عظمت و مقام توحید2». شهید آیت الله قاضی طباطبایی همچنان که در تلاشهای علمی کوشا بود، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشت، آن شهید بزرگوار دارای روحیه انقلابی و ارادهای خلل ناپذیر بود و در پرونده قطوری که ساواک در مورد ایشان تهیه کرد این نکته مشهود است.
شهید قاضی در تبریز تنها نماینده تام الاختیار حضرت امام راحل بود و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است، بنابراین محور مبارزه در آذربایجان شرقی و مرکز مبارزات، مسجد شعبان بود که شهید قاضی طباطبایی امامت آنجا را عهده دار بودند. دشمنان از روی خشم و عصبانیت او را خمینی آذربایجان نامیدند اما این عنوان با برکت عزت و کرامت را برایش به ارمغان آورد و زیبنده آن اسوه تقوا و شجاعت بود.
آن عالم ربانی تا جان داشت بدون هراس از مخالفان و معاندان برای احیای ارزشهای دینی اهتمام ورزید. مرحوم شهید قاضی طباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام رحمه الله به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و نخستین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد3.
مجاهد عظیم الشان آیت الله قاضی طباطبایی ذریه پاک ائمه اطهار علیهم السلام در شامگاه روز دهم آبان سال 1358 مصادف با عید سعید قربان سال 1399 هجری بعد از ادای فریضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل مورد هجوم عوامل سرسپرده استکبار تحت نام گروه فرقان قرار گرفته و شهد شهادت نوشید، وسنگر خون بار محراب بار دیگر خونین شد.
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی، ص 111-112- دیدار با ابرار، ج 40، قاضی طباطبایی قله شجاعت و ایثار، محمد ابراهیمنژاد، صص 35- 36 و ص 56.
2) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 285 .
3) زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی به نقل از رساله خطّی خاندان آل امیر عبدالوهّاب به قلم شهید قاضی طباطبایی.
راسخون*