مکه مکرمه
نامی آشنا، واژه ای محبوب اهل دل،محل نزول ملائک ، مهبط جبرئیل امین ، مکان بعثت پیامبر گرامی اسلام ص) قدمگاه همه انبیاء ،امامان معصوم ع) واولیاء وبزرگان دین، شهری به قدمت همه تاریخ بشر، شهری در محاصره کوه های خشن، وشن های روان ، شهری فاقد استعداد کشت و زرع مادی، اما جایگاه کاشت وبرداشت معنویا ت وفضائل انسانی ، محل آرامش دلها ،موطن صالحین ، وپناه گاه تائبین ، شهری واقع در شبه جزیره عربستان ،به نام مکه مکرمه، دارای هوائی گرم ومرطوب،با بیش از 57 اسم ، از جمله: ام القری ، البلد الامین ، البلد الحرام، بکه ومکه. بیان خودرا زینت می بخشیم به کلامی از منبع نور،واسطه فیض الهی،حضرت امام جعفربن محمد الصادق ع) که فرموده اند:
مکه دارای پنج اسم است : ام القری، مکه ، بکه، البساسه ، وام رحم [1]. پس از استفاده فرمایش امام ع) در مورد برخی از اسامی توضیح مختصری بیان می گردد.
ام القری
ام در لغت عرب به معنی مادر است وقری جمع قریه و به معنی روستا است ،گاهی به یک شهر یا کشور هم ، قریه ، اطلاق می شود ،ام القری یعنی ما در، شهرها وکشورهای اسلامی، همان طور که مادر موجب ایجاد،قوام وبقای فرزنداست ،شهر مکه نیز موجب قوام وبقای مادی و معنوی سایر بلاد اسلامی ا ست ، لذا فردی از اهل شام می گوید : از امیر المؤ منین ع) سؤال کردم چرامکه را ام القری می نامند ، فرمودند : بعلت اینکه زمین از زیر کعبه گسترش پیدا کرد[2] .اشاره به روز دحوالارض است ، که زمین از زیر کعبه گسترش پیدا کرده است ، وشاید بتوان گفت که علاوه بر گسترش مادی گسترش معنوی زمین نیز از مکه مکرمه آغاز می شود زیرا خانه خدا آنجا است و آخرین پیامبر الهی در آن سرزمین مبعوث به رسالت شده است ، ونور ایمان وحیات طیبیه از آنجا به سایر بلاد گسترش می یابد ، وهمه جهانیان به وسیله افکار واندیشه های اسلام وقرآن زنده می شوند وآخرین ذخیره پرودگار حضرت ولی عصر عج ) تبلیغ رسالت جدش پیامبر گرامی اسلام را از مکه آغاز می کند ودنیارا پر از عدل وداد می نماید لذا آنجا ام القری است .
مکه
یکی دیگر از اسامی این شهر شریف وپربرکت مکه است وکلمه مکه ، از مک به معنای کمی آب ، یا به معنای مغز استخوان، همان طور که مغز وسط استخوان است مکه وسط زمین است ،یا به معنای هلاک شدن ،یعنی کسی که قصد ونیت سوئی کند به آن هلاک می شود ، یا بمعنای کاستن :یعنی کسی که (واردمکه شود وخانه خدارا ) زیارت کند گنا هش کاسته می شود ،مکه ، بمعنای ازدحام نیز آمده است، (محلی که مردم از جاهای مختلفی در ایام سال وبه ویژه ایام حج تمتع در آنجا ازدحام می کنند )
بکه
نام دیگری نیز برای این شهر به نام بکه ذکر شده است واژه، بک ، به معنای پاره پاره کردن ، پست گردانیدن، یعنی جائی که ، غرور گردنکشان ومتکبران را درهم می کوبد ویاگردن آنهارا می شکند، زیرا، همه باید لباس فخر ومباهات را در آورده ،لباس بی آلایش کفن بپوشند، باسر وپای بی برهنه، همانند بنده، خوار و ذلیلی خاضعانه ولبیک گویان ، پا در حریم او گذارند ، لذا، بعضی می گویند ،محل بیت بکه است ومابین دوکوه مکه نامیده می شود وکلمه بکه ، از ماده بک ،بمعنای ازدحام نیز آمده است ، زیرا آنجا مکان از ازدحام وتراکم جمعیت است از همه کشور های اسلام دریک موقع خاص مردم در آن سرزمین اجتماع می کنند،وبایک دیگر مزاحمت می نمایند ،همان طور که : راوی می گوید از امام صادق ع) سؤال کردم : من ایستاده ام ونماز می خوانم ، وزنی جلو من نشسته است یا از جلومن عبور می کند، امام ع) فرمودند : عیبی ندارد، همانا اینجا بکه نامیده شده است ، بعلت اینکه زن ومرد ،در آن با یکدیگر مزاحمت می نمایند ، یاازدحام می کنند علاوه بر آن معانی، [3] بکه : به معنای بکاء وگریه نیز آمده است راوی می گوید : از امام صادق ع) سؤال کردم چرا کعبه را بکه می نامند ، فرمودند : بعلت بکاء وگریه مردم در اطراف آن .[4]
بسا سه
یکی دیگر از اسامی مکه مکرمه بسا سه است به معنای ، کوبیده شدن ،ریز ریز کردن ، وکلمه( بست الجبال ) نیز که در قرآن کریم آمده است به معنای کوبیده شدن وخاک شدن کوه ها است ، واگر افرادی بخواهند در آن شهر گردنکشی وظلم کنند، ولو اینکه در اوج قدرت باشند وخود را همچون کوه استوار ببینند ،ریز ریز خواهند شد وبه هلاکت خواهند رسید، مانند ابرهه وسایر متجاوزین به حریم مکه، لذا گفته شده است : هرگاه مردم به آن شهر ظلم کنند ، خداوند آنها را اخراج کرده وسپس به هلاکت می رساند.
ام رحم
یکی دیگر از اسامی مکه مکرمه ام رحم است واژه ام قبلا گفته شد که به معنای مادر است و کلمه : رحم، به معنای مهربا نی ، شفقت ودلسوزی آمده است ،یعنی مرکز شفقت کانون مهربانی ، جایگاه ترحم ،محل آمرزش وبخشش بندگان گناه کار وخطا کار، خداوند رؤف ومهربان به این مکان شریف، فراخوان عمومی داده است تاهمه را مورد لطف وبخشش وکرامت وعفو خودش قرار دهد،لذاگفته شده است : هر زمان لازم باشد که خداوند به آنها رحم کند ، رحم می کند (مرکز رحم خداوند تبارک وتعالی به مردم )
ابطح
یکی دیگر از اسامی معروف مکه مکرمه ، ابطح ا ست ، بطح به فتح باء وطا وحا ، به معنای به خاک افتاد ن، طاق باز خوابیدن ، به پشت خوابیدن ، وبطحاء به جلگه بی درخت ، مسیل و جائی که شن وسنگریزه های نرم دارد اطلاق شده است ،به جائی که دوطرف آن بسته باشد وراه خروج نداشته باشد نیز ابطح گفته شده است ،لذا ، از امام صادق ع ) روایت شده است که فرمودند : ابطح راابطح نامیده اند به علت اینکه به حضرت آدم دستور داده شد، در وادی ابطح ، به خاک بیفتد ، خضوع کند ، وسجده نماید ،واو به زمین چسبید وسجده کرد وخضوع نمود تافجر طلوع کرد(صبح شد.) [5]
[1] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَسْمَاءُ مَکَّةَ خَمْسَةٌ أُمُّ الْقُرَى وَ مَکَّةُ وَ بَکَّةُ وَ الْبَسَّاسَةُ کَانُوا إِذَا ظَلَمُوا بِهَا بَسَّتْهُمْ أَیْ أَخْرَجَتْهُمْ وَ أَهْلَکَتْهُمْ وَ أُمُّ رُحْمٍ کَانُوا إِذَا لَزِمُوهَا رُحِمُوا-بحارالانوار ج 99ص 77
[2] - سَأَلَ الشَّامِیُّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لِمَ سُمِّیَتْ مَکَّةُ أُمَّ الْقُرَى قَالَ لِأَنَّ الْأَرْضَ دُحِیَتْ مِنْ تَحْتِهَا.هما ن
[3] - قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَقُومُ أُصَلِّی وَ الْمَرْأَةُ جَالِسَةٌ بَیْنَ یَدَیَّ أَوْ مَارَّةٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ بَکَّةَ لِأَنَّهُ یَبُکُّ فِیهَا الرِّجَالُ وَ النِّسَاء. هما ن
-[4] قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ سُمِّیَتِ الْکَعْبَةُ بَکَّةَ فَقَالَ لِبُکَاءِ النَّاسِ حَوْلَهَا ..... همان
[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُمِّیَ الْأَبْطَحُ أَبْطَحَ لِأَنَّ آدَمَ أُمِرَ أَنْ یَنْبَطِحَ فِی بَطْحَاءِ جَمْعٍ فَتَبَطَّحَ حَتَّى انْفَجَرَ الصُّبْحُ ،همان ص80
آب وهوای مکه
هوای گرم ومرطوب مکه، کمبود آب وشرجی بودن هوا برای حجاج به خصوص کسانی که از مناطق خوش آب وهوا آمده اند مشقت هائی را در پی دارد ، وتحمل آن برای هرکسی به آسانی میسر نیست. به یقین ، حکمت خداوند است که خانه خودرا در چنین جائی قرار دهد، وشاید دل انسان همانند آهن تاحرارت نبیند، نرم نگردد، به هر صورت دل مشتاق می خواهد ، عزم راسخ وصبر ایوب ، لکن همه این لحظات در محضر حق تعالی داری حساب معین ودقیق است وبرای تحمل هر سختی ورنجی در راه رضای خودش پاداشی معین کرده است .
تحمل گرمای مکه
هما نطور که بیان شد مکه از مناطق گرمسیر ودارای آب وهوائی نا مناسب است وخداوند تبارک وتعالی برمبنای حکمت خودش کعبه ومسجد الحرام را در آن سرزمین قرارداده وبافرا، خوانی به آن مکا ن ، وسیله آزمون بشررا فراهم نموده است،وبرای حضور وتحمل گرمای این سرزمین نیز پاداش قرار داده است ،پیامبر اکرم ص) فرمودند: کسی که یک ساعت گرمای مکه را تحمل کند ، به اندازه صد سال آتش جهنم از او دور می شود ومسیر بهشت به مقدار صد سال به او نزدیک می گردد .[1]
خوابیدن در مکه
باتوجه به قداست ، وبرکات این سرزمین ،خداوند، حساب ویژه ای برای همه اعمال عبادی ،رفتار عادی وحتی خوابیدن در آن وادی مقرر داشته است، امام صادق ع) فرمودند : "امام سجادع ) می فرمود : کسیکه در مکه خوابیده است همانند کسی است که در سایر شهرها (درراه رضای خدا ) در خون خودش غلتیده است [2]
سجده در مکه
یکی از زیباترین جلوه های عبودیت سجده برای خداوند است ، یعنی، نهایت خضوع وخشوع بنده درمحضر رب العالمین ،این سجده گاهی واجب است مانند ، نماز های یومیه وگاهی مستحب است همانند سجده شکر، بعداز یاد آوری هر نعمتی یا حدوث وبروز نعمت جدید وحتی توفیق در انجام کار خیر وحتی صلح بین دونفر، وبجا آوردن، وظائف عبادی از قبیل نماز وروزه وسایر عبادات، امربه استحباب سجده شکر، فرموده اند وثواب وپاداش آن به اعتبار زمان و مکان وموقعیت های خاص متفاوت است ،ودر مورد سجده در سرزمین ملکوتی مکه ،امام باقرع) فرموده اند : کسیکه در مکه سجده کند همانند کسی است در راه خداوند درخون خودش غلتیده است.[3]
[1] - وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى حَرِّ مَکَّةَسَاعَةً تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِیرَةَ مِائَةِ عَامٍ وَ تَقَرَّبَتْ مِنْهُ الْجَنَّةُ مَسِیرَةَ مِائَةِ عَامٍ. همان ص 86
[2] -- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ النَّائِمُ بِمَکَّةَ کَالْمُتَشَحِّطِ فِی الْبُلْدَانِ .همان ص 82
[3] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ السَّاجِدُ بِمَکَّةَ کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. همان
ختم قرآن در مکه
یکی از امور مستحب برای هر فرد، مسلمان، درهمه ایام سال ، وتمامی اماکن قرا ئت قرآن کریم ، است وگاهی این عمل به خاطر شرایط زمانی ومکانی، مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است مانند قرائت در ماه مبارک رمضان یا ختم قرآن مجید ،در دوشهر مقدس مدینه منوره ومکه مکرمه ،واز، امام باقرع) روایت شده است که فرمودند:کسیکه در مکه ختم قرآن کند ، از دنیا نمی رود تا اینکه رسول خدارا ملاقات نموده وجایگاه خودش را در بهشت ببیند.[1]
تسبیح درمکه
ذکر وتسبیح و تهلیل(لا اله الا الله گفتن ) درهمه لحظات زندگی وتمامی اماکن ، ثواب فراوانی،دارد، لکن در برخی ایام وزمان های خاص یا اماکن متبرکه ، از فضیلت بیشتری بر خوردار است ، امام صادق ع) فرموده اند : ( ثواب) تسبیح در مکه معادل (ثواب) مالیات عراقین است که در راه خداوند انفاق نمایند.[2]
مریضی در مکه
یکی ازحوادثی که ممکن است هرانسا نی به آن مبتلا گردد ،آفت های جسمی یا روحی است ، هرچند برای هر ابتلائی ، حکمتی از طرف خداوند وجود دارد ،لکن چون انسان موجود ضعیف و کم تحملی است،نوعا تاب وتوان صبر برآن را ندارد، به خصوص اگر درغربت باشد وامکانات کمتری در اختیار داشته باشد ،یاخانواده وکسان او جهت پذیرائی ومراقبت از وی حضور نداشته باشند، دلش نازک تر و صبر وتحمل او کمتر خواهد شد وشاید خداوند جهت دلداری به این گونه افراد وجبران برخی از تأ لمات روحی و روانی آنان پاداش مضاعفی برای آنها مقررنموده است ، پیامبرص) فرمودند : کسی که در مکه یک روز مریض شود خداوند برای او ثواب انجام شصت سال عمل صالح را می نویسد.[3]
فوت درحرمین
مر گ وزندگی برای هر انسانی از طرف خداوند مقرر گردیده است ومدت عمر رافقط اومی داند ، وبرای پایان آن ، کوه وبیابان ، شهر وروستا، کاخ سنگی وخانه گلی ، فرش زرباف یا حصیر کهنه مسجد ، مجلس گناه ومعصیت یا مسجد ومحراب عبادت ، اماکن متبرک وغیر متبرک فرقی نمی کند ،روز و ساعت وحتی تعداد نفس های هر فردی دارای حساب وکتاب معیین است ، وحضرت عزرائیل در لحظه خاص فرامی رسد وبه امر خداوند جان افراد را می گیرد ، سعادتی است، که انسان در آن لحظه درحرم خدا یا حریم ولی اوباشد ، پیامبر گرامی اسلام ص ) درمورد فوت در حرمین شریفین ، فرمودند : کسی که در یکی از حرمین مکه یامدینه فوت کند در معرض حساب روز قیامت قرار نمی گیرد ، وفوت او مرگ مهاجر الی الله است ( کسی که به دستورخداو برای کسب رضای هجرت نماید و در این را از دنیا برود) وروز قیامت بااصحاب وشهدای بدر محشور خواهد شد .[4]
همچنین ازا مام صادق ع) نقل شده است که فرمودند : کسی که بین الحرمین از دنیابرود، خداوند اورا روز قیامت در زمره آمنین ( کسانی که از عذاب خداوند در امان هستند.) برمی انگیزاند.[5]
دفن درحرمین
هرچند عالم برزخ و حساب وکتاب قیامت بستگی به اعمال ورفتار هر فرد دارد واین طور نیست که فرد گناه کار وظالمی را اگر در اماکن متبرک دفن کنند همه گناهان او بخشیده می شود واهل بهشت خواهد بود از باب مثال بگوئیم اگر هارون در کنار امام رضا ع) دفن شده است دیگر اهل جهنم نخواهد بود هرچند قاتل موسی بن جعفرع ) است به یقین، آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت ع) ومبانی اعتقادی ما این را تأ یید نمی کند ، هرچند، تأثیر، قرب معصومین ع) وجوار ائمه ع) وحرم خدا وپیامبر ص) وموضوع شفاعت، از مسلمات اعتقادی ما است که باشرایط خاص خودش شامل حال افراد واجد شرایط می شود، لذا فرمایش معصومین ع) در مورد شفاعت ومدفونین در حرم منافاتی با این مبانی ندارد ،پیامبر اکرم ص) می فرمایند : کسی که می تواند در مدینه فوت کند ، اقدام کند ، زیرا من از کسی که در مدینه فوت کند شفاعت خواهم کرد .[6] وحال آنکه همه ما می دانیم افرادی از سران کفر ونفاق، در مدینه فوت کرده اند ودفن شده اند که اصلا مشمول شفاعت پیامبر ص) نخواهند شد وبه عبارتی آن افراد مستثنای منقطع محسوب می گردند وقابلیتی برای شفاعت نخواهند داشت،روایتی از امام صادق ع) نیز نقل شده است که فرمودند : کسی که در حرم دفن شود روز قیامت از فزع اکبر در امان است ، راوی : سؤال کردم؟ آدم های خوب وبد ( هردو راشامل می شود ) ؟ فرمودند : آدم های خوب وبد.(نیکو کار وفاجر) این روایت وسایر روایات مشابه نیز باتوجه به توضیحات فوق قابل توجیه خواهد بود [7]
[1] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَکَّةَ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ یَرَى مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ. همان
[2] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تَسْبِیحٌ بِمَکَّةَ یَعْدِلُ خَرَاجَ الْعِرَاقَیْنِ یُنْفَقُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ .همان
[3] - قَالَ النَّبِیُّ ص) : مَنْ مَرِضَ یَوْماً بِمَکَّةَ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ الَّذِی کَانَ یَعْمَلُهُ عِبَادَةَ سِتِّینَ سَنَةً .همان
[4] -قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَاتَ فِی أَحَدِ الْحَرَمَیْنِ مَکَّةَ أَوِ الْمَدِینَةِ لَمْ یُعْرَضْ إِلَى الْحِسَابِ وَ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرهمان ص 387
[5] - عن ابی عبدالله (ع)قال :من مات بین الحرمین بعثه الله فی الآمنین یوم القیامه .همان
[6] - عن رسول الله (ص)من استطاع ان یموت بالمدینه فلیفعل ،فانی اشفع لمن مات بها./ حج و عمره درقرآن وحدیث ص 308
[7] - عن ابی عبدالله(ع) یقول : من دفن فی الحرم امن فی الفزع الاکبر یوم القیامه قلت من بر الناس و فاجرهم ؟ قال : من بر الناس و فاجرهم .همان ص 387
حرم
حرم به محدوده معینی از شهر مکه مکرمه اطلاق می شود واحکام خاصی برای آن وجود دارد ، از جمله : ورود غیر مسلمان به آن محدده ممنوع است ، وکسی بدون احرام حق ورود به آنجارا ندارد ،در ایام حج ، پس انجام اعمال عمره تمتع تا اتمام مناسک حج، کسی مجاز نیست از آن محدوده خارج شود ، واگر مجرمی، در خارج حرم مرتکب جنایت گردیده وارد آن شود کسی حق دستگیری ومجازات وی را در حرم نخواهد داشت ، احکام دیگری از قبیل صید در حرم ، کندن گیاه حرم ، وامثال آ ن براین محدوده جغرافیائی ،مقرر شده است ، بنابر این حرم منحصر به مسجد الحرام نبوده بلکه مسجد الحرام جزئی از حرم محسوب می شود، وداخل محدوده حرم است وحدود آن عبارت است از
1- از شمال مسجد تنعیم که فاصله آن تامسجد الحرام ی6کیلو متر است.
2- از جنوب اضاعه لبن سرراه یمن که فاصله تامسجدالحرام 12کیلومتر است.
3- از شرق جعرانه سر راه طائف که پیامبر ص)برای عمره در آنجا محرم شدند.
4- از غرب حدیبیه کنار راه سابق جده ومحل بیعت رضوان[1]
میقات
حال که حرم وحدودش را گفتیم و می خواهیم پا درحریمش گذاریم باید سری به میقات بزنیم ،اصل آن موقات به کسر میم وسکون واو ،به معنای وقت وزمان وجای احرام بستن است، جمع آن مواقیت است،ودر بر گیرنده محل احرام ، مانند، مسجد شجره، وجحفه وبعضا تنعیم وامثال آن ، آنچه مهم است نام یا تعدد فیزیکی این اماکن نیست ،بلکه جایگاه معنوی آن است ،فریاد رسائی است که به همه عاشقان حریم الهی فراخوان عمومی داده وهمه را به بیابانی بی آب وعلف دعوت کرده است ،بیابانی که از همه تعلقات مادی عاری است ، جائی که فقط انسان عاری می پذیرد ، ومی گوید ، اگرعاشقی بیا، زیرا عا شق فقط معشوق رامی بیند ، راه دور ونزدیک، کوه وبیابان ،آسفالت وخاشاک صحرا ،خار مغیلان وخاک نرم ، چشمه آب شور وگوارا ، شب وروز برایش یکسان است ، سر از پا نمی شناسد ،خود را نمی بیند ، لحظات تاریخ را با بی صبری شمارش معکوس نموده ، منتظر فرمان است وجایگاه ملاقات . آن مکان را نیز نمی بیند ، کاخ باشد، بیابان باشد ، یا روی سنگ خوارا ، از ما به سر دویدن است ، به هر شکل وقیافه ای که او بپسندد ،زشت باشیم یازیبا ،بدوی یا شهری ، باسود یا بی سواد، فقیریاثروتمند ،ما به آن کاری نداریم زیرا خوب آن چیزی است که ملک بپسندد ، واو انسان فارغ از هرگونه آلودگی وتعلقات مادی می پذیرد، وفریادمی زند: ای مسلمان همه تعلقا تت را دور بریز وبیا ، فخر نفروش ،قسم دروغ نخور ،جدال نکن ،هیچ موجودی را اذیت نکن ، حتی ضعیف ترین وریز تر ین حیوانات چسبیده به لباس وبدنت را، جسمت را نیازار وخونین نکن ،دست از مسواک بشوی، ناخن هایت را به حال خود واگذار، آفتاب را بر سایه ترجیح ده ،سرمه نکش، اصلاح نکن ، موی سرت را شانه نزن ، اگر به کلاهت علاقه داری بینداز ، اگرجنس لباس ودوخت آن تورا به خود مشغول ساخته است، از آن خارج شو ،اگر کفش زیبائی داری ، از پایت بیرون کن، اگر عطر گران بهائی استفاده می کنی آنرا بشوی وپاک کن ، اگر نوکر وکلفت داری از آنها جداشو زیرا همه عبدند ودر پیشگاه او مساوی ، اگر سلاح در بر داری خودت را خلع سلاح کن ، اگر به همسرت وابسته ای آن را برخود حرام گردان وا گرخانم هستی ، لبا س حریرت وابریشمت را دور بریز وزیور آلات خود را بیفکن و خالص بیا ، کفن بپوش ، به اصل خودت برگرد به خویشتن خویش ، آن طور که از مادر متولد شده بودی ماهیت تو آن است ،تو هستی وخودت ، و بقیه هیچ ، اینجا خریدار دلند و قلب شکسته ، گناهانت را در نظر بیاور،درصدد جبران بر آی ، گریه کن، توبه نما ، شستشوی ظاهری را آغاز کن ، غبار چهره بزدای ، غسل احرام نما، خود را بشوی ،تصمیم بگیر تا همه بدی ها نفسا نی رابشویی ، وغبار درون را نیز بزدائی ، دیگر رزالتی در بین نباشد ، درون نیز مانند برون سفید بپوشد ،گوش دل را باز کن ،ندای ملکوتی خالقت را می شنوی ، فراخوان دارد ، دعوت عمومی ،البته با شرایط خاص خودش، با احتیاط پاسخ ده ، شاید تو مخاطب نباشی، تو آلوده ای، گناه کاری ،ممکن است لیاقت خطاب را نداشته با شی، بدان کجا هستی، حتی امام سجاد ع) وامام صادق) با احتیاط جواب دادند ، درمیقات رنگ چهره آنها پریده بود، به خود می لرزیدند ، اشک می ریختند ، ساکت بودند ،صحابه سؤال کردند، یا بن رسول الله چرا لبیک نمی گوئید ، فرمودند : می ترسم خداوند ،بفرماید لالبیک ، من تورا دعوت نکرده بودم ، باید گفت : آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ، اما ، نه ، نه ، یأس به خود راه مده ،ناامید نباش، او بز رگ است ،کریم است ،رحمان ورحیم است، ستارالعیوب است ، خودش دعوت نموده است ،ابراهیمش را واسطه قرار داده است ، بیش از همه تورا می شناسد ، از ماهیتت خبر دارد ،نیتت را آگاه است ،گناهانت را می داند، او مهربان است ، تورا باخودت مقایسه می کند نه با ائمه معصومین ع) آنهارا شفیعت قرارداده ا ست ، پیامبرش ص) را به استقبالت فرستاده ، حج را برتو واجب کرده است، خجالت نکش ، جرأت کن، جسارت به خرج ده ، سرافراز باش، صدایت را بلند کن ،بگو لبیک اللهم لبیک ، نترس رسوایت نمی کند ، بلند تر بگو، تکرار کن، هفتاد بار بگو، بهترین موقعیت را بد ست آورده ای ،تو دیگر آن فرد متکبر ،خود خواه نیستی ، همه تعلقات مادی را پشت سر انداخته ای ، تولد دوباه ای یافته ای ، هویت جدیدی داری، دیگر مجرم نیستی ، عنوان محرم پیدا کرد ه ای ،اجازه داری ،وارد حریمش شوی ، تو ای محرم دیار ،یار، گامی دوسه بردار ،اشکی دوسه هم بفشان ، سربرهنه وپابرهنه به مسجد الحرام آی ،وبه دریای مواج طائفین پیوند وبرای عرفان عرفات آماده باش،تاشعورت را در مشعر بکار اندازی ونبرد بی امان علیه دشمن برون و درون را شیوه کار خودت قرار دهی .
[1]- .ادعیه حرمین ص429