تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 ابراهیم بن مالک اشترنخعی:

95635813484937310578.jpg;

 

 

 

14-    ابراهیم بن مالک اشتر نخعی وی فرزندمالک اشتر ومتولد بین سالهای 15 تا 21 هجری قمری است ، با اینکه درسن نوجوانی به سرمی برد همرا ه پدرش در جنگ صفین دررکاب امیرالمؤمنین( ع) حضور داشت  . واز سرداران شجاع حضرت علی (ع) وامام حسن (ع) بود، او از قبیله  نخع (تیره‌ای از قبیله مذحج یمن) که بعد از حکومت  علی( ع) در کوفه ساکن شدند، اودر قیام امام حسین( ع) در کربلا شرکت نداشت ،وعلت آن خیلی مشخص نیست،و احتمالاتی نسبت به ملحق نشدن وی به امام حسین (ع) وجود دارد:1 - عدم آگاهی از خروج امام (ع)  2-کوتاهی کردن 3- دلیل دیگری که عذر وی را موجه سازدوما از آن بی خبریم. زیرا از علامه مجلسی نقل شده است که درباره ابراهیم فرموده اند : ابراهیم شخصی نبود که در دین خودش شک کند. او در اعتقادش گمراه نشد و هیچ گاه یقینش را از دست نداد. او در انتقام گرفتن از خون امام حسین علیه السلام مشارکت کردو محب و دوست دار اهل بیت پیامبر(ص) و پرچمدار و دلباخته آنان بود. علامه سید محسن امین نیز بیان داشته است: ابراهیم، مردی شجاع، سلحشور و با شهامت بود. او رئیس و مدافع قبیله اش بوده او طبعی والا و همتی بلند داشت و حامی حق و حقیقت بود. وی دارای زبانی فصیح و شاعری شیرین زبان و هوادار و دوستدار اهل بیت( ع) بود. ابراهیم همانند پدرش دارای همه این ویژگی ها بود و چنین فرزندی باید شبیه پدرش باشد. ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت ؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و ایمان و اخلاق و محبت به اهل بیت(ع) نیز  برترین مردم عراق بود .به هر حال سوابق وی در حب اهل بیت (ع) واطاعت  از دستورات ائمه (ع )  از طرف علماوبزرگان شیعه مورد تأیید است سرانجام پس از شهادت امام حسین( ع) مختار ثقفی در سال 66 هجری قمری به فکر قیام وخون خواهی امام حسین (ع ) افتاد ودر این رابطه به او پیشنهاد همکاری داد ابراهیم آنرا پذیرفت و با مختار بیعت کرد و به همراه او قیام بزرگ شیعیان عراق را به راه انداخت . ویکی از افرادی که در قیام مختار نقش مهم و مؤثّری داشت ، ابراهیم ابن مالک اشتر بود چهره ای مانند ابراهیم موجبات اعتلای هر چه بیشتر مختار را فراهم آورده بود و موفقیت های بسیاری را نصیب قیام کرده بود.او پس از آغاز قیام و بدست گرفتن امور کوفه به عنوان فرمانده کل سپاه مختار انتخاب شده، اقدامات بسیاری را در کوفه و عراق به انجام رسانید

شخصیت نافذ ابراهیم و فکر بلند و شجاعت و کاردانی او در امور جنگ از یک سو و علاقه شدید و اخلاص او نسبت به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر(ص) از سوی دیگر و سایر صفات برجسته ای که در وجود ابراهیم جمع شده بود، مختار و سران شیعه عراق را به پیوستن او به قیام امیدوار کرده بود. آن ها او را مایه امید و پشتیبانی قوی و فرماندهی لایق برای قیام می دانستند. ابراهیم در عاشورای ۶۷هجری قمری،درجنگی با بنی امیه  موصل را بدست خود تسخیر کرد و حاکم آنجا شد، با تدبیر ومقاومت ، این فرمانده شجاع . در این جنگ سپاه بیست هزار نفری عراق بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد فائق آمد در این جنگ،  تعدادی از جانیان و عاملان حادثه کربلا  از جمله  ابن زیاد در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد. سپس با همراهی مختار دیگر قاتلان حسین را به مجازات رساندند. بیشتر افراد ابراهیم و مختار، ایرانی بودند که در عرب به ،حمراء، (سرخ گونه) شهرت داشتند، لذا به ارتش ابراهیم و مختار ،ارتش سرخ ، می گفتند. یاران ابراهیم که به جنگ ابن زیاد شتافته بودند، اکثرآنها از ایرانیانی بودند که با گرزهای چوبین می جنگیدند؛ لذا به، خشبیّه، نیز شهرت یافتند.  در ادامه نهضت دشمنان توانستند ،  میان مختار وابراهیم اختلاف افکنده وبه تفرقه افکنی به پردازند.این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم ومختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر به کوفه، در پیوستن به مختار تعلل و سستی می ورزید و حتی گفته شده به نامه های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه اش از قوای مصعب ، توجهی نکرده، نزد او باز نگشت.بنا بر این در نبود ابراهیم، شورشیان به فرماندهی مصعب بن زبیرکوفه را تسخیر کرده ومختار را به قتل رساندند ، ابراهیم پس از مدتی ظاهرا پشیمان شد ودرصدد جبران بود، لکن با خبر شکست مختار وشهادت وی مواجه گشت ، مصعب بن زبیر، حکومت آن خطه را نیز به دست گرفت.  ونامه ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد، در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد، امارت مناطق شمالی عراق را به او می سپارد . ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود ، پس نامه ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین،مقر حکومت خود ، حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد .وبه نظر می رسد که  ابراهیم به عنوان یک تاکتیک جنگی جهت مبارزه با امویان وقاتلان امام حسین( ع ) که در صف مقابل بودند  با مصعب بن زبیر بیعت کرد و همچنان حاکم موصل، جزیره، آذربایجان و ارمنیه باقی ماند تا این که عبد الملک مروان در سال ۷۱ قمری یا ۷۲ قمری به مصعب حمله برد، و مصعب ابراهیم را برای مقابله با عبدالملک فراخواند. عبدالملک (حاکم اموی) فرماندهان و فرمانداران مصعب را تطمیع کرد. عبدالملک نیز لشکری به فرماندهی برادرش محمد بن مروان  به جنگ ابراهیم فرستاد که در نزدیک بغداد با هم رو به رو شدند. در لحظات حساس جنگ، یکی از فرماندهان منصوب از طرف مصعب، فرار کرد و عدّه زیادی را هم فراری داد. بدین ترتیب ابراهیم در محاصره افتاد. او که به شدت مقاومت می کرد با نیزه ها به طرف او هجوم بردند ،و سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری قمری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ مصعب بن زبیر فرستاده شده بودند، در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی به قتل رسید. قاتل ابراهیم، سر او را جدا کرد و برای عبدالملک برد، سپس غلامان عبید الله بن زیاد به سبب کینه‌ای که از ابراهیم داشتند، بدنش را با آتش سوزاندند.  مرقد او بین جاده قدیمی بغداد به سامرا قرار دارد وتا سامرا 8 فرسخ وتا دجله 4 فرسخ  فاصله دارد و مرقد او همان محل کشته‌شدن اوست که به قبر ، شیخ ابراهیم، شهرت دارد و بر روی سنگی که بالای درب این مرقد است؛ نوشته شده: هذا قبر مرحوم السید ابراهیم بن مالک الاجدر النخعی، علمدار رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ، البته به اشتباه به جای اشتر، اجدر نوشته اند، و از کلمه ،علمدار، معلوم می شود که این عبارت، کار ایرانیان است.

 

 

 

 

تاریخ اماکن عتبات عالیات (76) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

شکلک های محدثه

http://barrud.rasekhoonblog.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.