ولادت امام موسی کاظم علیه السلام
به نظر می رسد که روستای ابواء واقع در بین مکه و مدینه بیش از سایر اماکن
قافله های حجاج اهل بیت را به سوی خود جلب می کرد زیرا آرامگاه مادر پیامبر
آمنه دختر وهب در آنجا قرار داشته است.
در راه بازگشت از حج بیت الله الحرام (بحارالانوار، ج 48، ص 4، المحاسن، ج
2، ص 418) قافله امام ابو عبدالله الصادق (علیه السلام) در این روستا توقف
کرد. آن روز بنابر مشهورترین روایات 7 صفر سال 128 هـ .ق بود که امام برای
میهمانانش سفره غذا گسترده بود که پیکی از جانب زنانش به سوی او آمد تا
مژده ولادت خجسته فرزندش را به وی برساند.
در روایتی که از منهال قصاب نقل کرده اند آمده است :
«به قصد مدینه از مکه بیرون شدم و همین که به ابواء رسیدم شنیدم که امام
صادق (علیه السلام) صاحب فرزند شده است. من زودتر از آن حضرت به مدینه وارد
شدم و ایشان یک روز پس از من به مدینه رسید. ایشان (به خاطر ولادت نوزاد)
سه روز به مردم طعام داد و من نیز یکی از کسانی بودم که بر سفره طعام امام
حاضر می شدم و چنان غذا می خوردم که تا روز بعد نیازی به غذا نداشتم و روز
بعد باز بر سفره او حاضر می شدم. من سه روز از طعام آن حضرت خوردم و تا
فردا هیچ غذایی نمی خوردم».
در حدیثی از ابو بصیر آمده است :
«در سالی که فرزند ابو عبدالله (علیه السلام) امام موسی زاده شد من با آن
حضرت همراه بودم . در ابواء فرود آمدیم. ابو عبدالله برای ما و اصحابش سفره
غذا گسترده بود ، بسیار و نیکو.در همام حال که ما مشغول خوردن بودیم پیک
«حمیده» نزد آن حضرت آمد و گفت: حمیده می گوید: اثر وضع حمل در من ظاهر شده
است و خود مرا فرمودی که از این امر آگاهت کنم که این فرزند همچون فرزندان
دیگر نیست.
پس ابو عبدالله (علیه السلام) شادمان و خوشحال برخاست و دیری نپایید که به
نزد ما برگشت در حالیکه آستینهای خود را بالا زده بود و لبخندی بر لب داشت.
ما گفتیم : خداوند همواره لبت را خندان و دیده ات را روشن گرداند! حال
حمیده چگونه شد ؟ فرمود: خداوند پسری به من بخشید که بهترین مخلوق اوست و
حمیده درباره او خبری به من داد که من از وی بدان داناتر بودم . گفتم:
فدایت شوم حمیده درباره او به شما چه خبری داد ؟ فرمود:حمیده خبر داد که
چون نوزاد به دنیا آمد دستانش را بر زمین نهاد و سرش را رو به آسمان گرفت .
من نیز بدو گفتم که این علامت رسول خدا و علامت امامت است.
سپس پرسیدم : فدایت شوم چگونه این علامت امام است؟
فرمود:شبی که نطفه جدم در آن بسته شد کسی پیش جد پدرم که خوابیده بود آمد و
کاسه ای برای او آورد. در آن کاسه شربتی روان تر از آب سپیدتر از شیر نرم
تر از شیره و شیرین از شهد و سردتر از یخ بود. پس آن را به وی نوشانید و
بدو گفت که آمیزش کند. او نیز شادمان و خوشحال برخاست و آمیزش کرد و نطفه
جدم بسته شد و در شبی که نطفه پدرم در آن به هم رسید کسی نزد جدم در آمد و
او را نوشانید همچنان که جد پدرم را نوشانیده بود و سپس وی را دستور آمیزش
داد و او خوشحال و شادمان برخاست و نطفه پدرم بسته شد.
شبی که نطفه من درآن به وجود آمد کسی نزد پدرم درآمد و او را نوشانید و بدو
دستور آمیزش داد چنان که به دیگران دستور داده بود.پدرم خوشحال و شادمان
برخاست و نطفه من در آن شب بسته شد.
شبی که نطفه این پسرم (امام موسی (علیه السلام)) پدید آمد کسی نزد من بیامد
همچنان که نزد جد پدرم و جد خودم در آمده بود و مرا نوشانید چنان که آنان
را نوشانیده بود . من خوشحال و شادمان با آگاهی از آنچه خداوند به من
ارزانی فرموده بود برخاستم و نطفه این نوزاد بسته شد. پس بدو تمسک کنید که
به خدا او پس از من صاحب الامر شماست».( بحارالانوار، ج 48، ص 2)
همین که امام به مدینه بازگشت سه روز به مردم طعام داد و مردم خبر ولادت این نوزاد فرخنده را به یکدیگر نوید دادند.
پدر و مادر امام کاظم (ع)
پدرش : پیشوای هدایت ابو عبدالله جعفر بن محمد (علیه السلام) ملقب به صادق بود .
مادرش : حمیده بربریه که شاید از مردم اندلس و یا از مردم مغرب بوده است. لقب این زن بزگوار «حمیده مصفاه» بود.
حمیده یکی از زنان با فضیلت به شمار می آمد زیرا به کار مهم نشر رسالت همت
می گماشت و در این راه برخی از احادیث همسر بزرگوارش را نیز روایت می کرد.
از ابن سنان از سابق بن ولید از معلی بن خنیس روایت شده است که ابوعبدالله (علیه السلام) فرمود :
«حمیده مثل شمش طلا از هر آلودگی و چرکی پیراسته است. فرشتگان پیوسته او را
پاسبانی می کردند تا به من رسید و این کرامتی از خداوند بود در حق من و
حجت پس از من». ( بحارالانوار، ج 48، ص 6 به نقل از کافی، ج 1، ص 477)
امامت
حضرت موسی کاظم علیه السلام ، از 21 سالگی، رهبری مسلمانان را برعهده
گرفتند و تا زمان شهادت، 35 سال رهبر مردم بودند. به ایشان، به دلیل خوبی
هایی که داشتند، لقب هایی چون کاظم (کسی که خشم خود را کنترل می کند)، صابر
(صبر کننده)، صالح (درستکار) و امین داده اند. ایشان یک لقب مهم دیگر هم
به نام باب الحوائج دارند. این لقب، به این معناست که اگر کسی خواسته و
آرزویی از خداوند داشته باشد، با توسل و واسطه قرار دادن امام کاظم علیه
السلام می تواند به آرزوی خود برسد.
شخصیت اخلاقی امام موسی کاظم (ع)
او در علم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل
بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود.
شبها بطور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد. مبلغ
دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان
نیازمندان قسمت می کرد. صرار (کیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و
اگر به کسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلک در اطاقی که نماز می
گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.
نجمه همسر امام
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) و از زنان مؤمنه، پارسا، نجیب و
پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (علیه السلام)، او را که کنیزى از
اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (علیه السلام)، حمیده خاتون را بسیار احترام مى کرد
و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حمیده در عالم
رویا، رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله) را دید که به او فرمودند: اى
حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زیرا از او فرزندى به
دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روى زمین باشد.
پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام کاظم (علیه السلام) فرمود: پسرم! نـجـمـه بانویى است که من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیرکى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد. من او را به تو مى بخشم، تو نیز در حق او نیکى کن. ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (علیه السلام) و نجمه، نورى شد که در شکم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینى نمى کرد وچون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند کرد و لب هاى مبارکش را به حرکت درآورد: گویا با خدایش راز و نیاز مى کرد. پس از تولد امام هشتم (علیه السلام)، این بانوى مکرمه با تربیت گوهرى تابناک، ارزشى فراتر یافت.
فرزندان امام
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم (علیه السلام) سی و هفت
فرزند پسر و دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا
(علیه السلام) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت
احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن
حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان
جهان است. عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفته اند.
تأثیر علمی آن بزرگوار
امام هفتم (علیه السلام) با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر
گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات
پدرش جعفر بن محمد (علیه السلام) نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و
علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری کرد که جان
خود را فدا ساخت.
منابع :
tebyan.net
سایت حوزه
کتاب زندگانی چهارده معصوم، امام موسی کاظم علیهالسلا م
ولادت هفتمین جلوه شمس هدی، وارث ولایت کبری، فروغ تابان امامت
امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد
زندگینامه امام موسی کاظم علیه السلام
نام:موسى بن جعفر.
کنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نکته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند.
محل تولد: ابواء (منطقه اى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام.
نام مادر:حمیده مصفّاة. نام هاى دیگرى
نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این
بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود
که امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احکام دینى به ایشان
ارجاع مى داد. و درباره اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و
چرکى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده
است به من، به خاطر آن کرامتى که از خداى متعال براى من و حجت پس از من
است.»
مدت امامت:از زمان شهادت پدرش، امام
جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35
سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى
که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.
فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یکى
از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت که 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
الف) پسران
1. امام على بن موسى الرضا(علیه السلام). | 2. ابراهیم. |
3. عباس. | 4. قاسم. |
5. اسماعیل. | 6. جعفر. |
7. هارون. | 8. حسن. |
9. احمد. | 10. محمد. |
11. حمزه. | 12. عبداللّه. |
13. اسحاق. | 14. عبیداللّه. |
15. زید. | 16. حسین. |
17. فضل. | 18. سلیمان. |
ب) دختران
1. فاطمه کبرى. | 2. فاطمه صغرى. |
3. رقیّه. | 4. حکیمه. |
5. ام ابیها. | 6. رقیّه صغرى. |
7. کلثوم. | 8. ام جعفر. |
9. لبابه. | 10. زینب. |
11. خدیجه. | 12. علیّه. |
13. آمنه. | 14. حسنه. |
15. بریهه. | 16. عائشه. |
17. ام سلمه. | 18. میمونه. |
19. ام کلثوم. |
یکى
از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام که
براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم
بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم
اکنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان
شیعى است.
اصحاب ویاران:
تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى کاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذکر مى گردد:
1. على بن یقطین.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعیل بن مهران.
4. حمّاد بن عیسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغیره بجلى.
8. عبداللّه بن یحیى کاهلى.
9. مفضّل بن عمر کوفى.
10. هشام بن حکم.
11. یونس بن عبدالرحمن.
12. یونس بن یعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).
امام موسى کاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل
آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى
عباسى دستگیر و زندانى گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت
چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.
رویدادهاى مهم:
1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى کاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.
2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه،
پس از شهادت امام صادق علیهالسلام و معارضه آنان با امام موسى کاظم علیه
السلام در مسئله امامت.
3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله
اَفْطَحْ، برادر امام موسى کاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه
در شیعه.
4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام موسى کاظم علیهالسلام.
5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.
6. احضار امام موسى کاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.
7. زندانى شدن امام موسى کاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حکومت هادى عباسى.
8. مبارزات منفىِ امام موسى کاظم علیه السلام با دستگاه حکومتىِ هارون الرشید، در مناسبت هاى گوناگون.
9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى کاظم علیه السلام
از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئه چینى یحیى برمکى، وزیر اعظم هارون.
10. دستگیرى امام کاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان
عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارون الرشید، در سال 179 هجرى.
11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمکى.
13. مراعات کردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عکس العمل شدید هارون به این قضیه.
14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.
15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهک.
16. مسموم کردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهک در زندان.
17. شهادت امام کاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهک، در 25 رجب سال 183 هجرى.
18. انتقال پیکر مطهر امام موسى کاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارون الرشید.
19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیکر امام موسى کاظم
علیه السلام، توسط مأموران حکومتى، و دستور او به تجهیز و تکفین مناسب شأن
پیکر آن حضرت و به خاک سپارى در مقابر قریش بغداد.
-بارها گفت محمد که علی جان من است هم به جان علی و جان محمد صلوات----------------------------------------------------------------------
بر در دروازه ی حاجات دل
تا سحرم مست مناجات دل
راز و نیاز دل ما ذکر دوست
نیست کسی هر آنچه باشد از اوست
دست طلب به سوی او روز و شام
مسئلت از غیر جمالش حرام
هر که اسیر بی قرار یار است
به شوق او همیشه ره سپار است
دیده ببندد همه دم به راهش جان بدهد بر سر یک نگاهش
به سر رود به سوی جانانه اش تا که رسد بر در میخانه اش
بر در میخانه گدایی رواست
اگر که ساقی کرم مرتضاست
ز مرتضی اگر کرم بخواهید
اگر که لطف دم به دم بخواهید
دل به طهورای ولایت برید حاجت خود به باب حاجت برید
نگویم این را که خدا عالم است باب حوائج به خدا کاظم است
ز کاظمینش که ندیدم بسی
نیامده به دست خالی کسی
اگر که دستی برود به سویش
نمی رسد مگر به آرزویش
یوسف زهرا که به زندان شدی
به قلب من همیشه مهمان شدی
به کاظمین تو اسیرم اسیر
جان رضا بیا و دستم بگیر
مژده ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست
رایحه ی یاد تو با دل ما آشناست
آمدی و باب هر حاجت دلها شدی
باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست
آمد این مژده از حى تبارک
میلاد موسى بن جعفر مبارک
آن درگهى که پایهاش از عرش برتر است
دولتسراى حضرت موسى بن جعفر است
آیینه جمال خداوند سرمدى
هم مظهر علوم و خصال پیمبر است
ولادت امام موسی کاظم مبارک باد
حضرت موسی بن جعفر رهبر راه ولاست
باطن نورانیاش آیینه ایزدنماست
میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد
میلاد نور مبارک
بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر
ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم بر شما مبارک
شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى
سر زد مهى زیبا از نسل کوثر
شد جلوه گر نور موسى بن جعفر
تابنده خورشید عشق و عقیده
امام صادق را فروغ دیده
ماه مدینه شمع جمع هستى
بر ما دهد درس یکتا پرستى
هفتم وصى خاتم النبیین
سلاله طاها و آل یاسین
داده خداوند جلى
حمیده را دسته گلى
آمد موسى طور انّما
روشن چشم رسول مصطفى
صادق آل مرتضى چشم تو روشن
ولى حق نور هدى چشم تو روشن
مولود این هفتم ولى
بادا مبارک بر على
سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.
سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.
ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد
امام هفتم ما فرمودند: «هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».
امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مىآورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.
امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمانبرِ هر کس مباش
میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد
زمین را از صفا زیور ببندید
به اوج آسمان اختر ببندید
به مژگان خاک این ره را زدایید
بر آن بال ملائک را گشایید
به اشک دیدگان ره را بشویید
شمیم عشق را اینک ببویید
که مى آید گلى از آسمان ها
که مستش مى شود دلها و جان ها
از این تک گل دل صحرا بهارى ست
دگر پایان هجر و بى قرارى ست
خریدار جمالش قدسیانند
همیشه زائرش قدوسیانند
ز صبرش در عجب درمانده ایوب
ز اشک دیده اش وامانده یعقوب
هزاران یوسف زیباى کنعان
خریدار رخ آن ماه تابان
گل است و در دل زندان اعدا
فتاده یوسف زهرایى ما
اگرچه برهمه عالم امیراست
ولى درچاه محنتها اسیر است
بگو با آن دل بى رحم صیاد
مبند او را به زنجیرى ز بیداد
کبوتر را به زنجیرى نبندید
به حال غربتش دیگر نخندید
اگر بستید این زخم زبان چیست
دگر دشنام او هرگز روانیست
زنیدم تا زیانه هرچه آید
ولى دشنام بر حیدر نشاید
صادق آل نبى را داده حّى بى نیاز
از براى تشنگان علم، دریایى دگر
گرچه زهرا را به عالم نیست همتایى، ولى
شد حمیده با چنین فرزند،زهرایى دگر
اى صبا بر گو به زهرا دیده روشن چون خدا
داده بر فرزند تو شمس دلارایى دگر
گر که مریم مام یک عیسى بود، حق از کرم
داده بعد از پنج عیسى بر تو عیسایى دگر
یوسفى آمد که یوسف هم بود زندانیش
زانکه زندان رفتن او راست معنایى دگر
تا کنداز ریشه بنیاد بنى العباس را
زد قدم امروز انسان ساز فردایى دگر
تا که در عالم به آقایى رساند شیعه را
حق به آقایى خود آورده آقایى دگر
غیر آل للَّه ما را نیست در محشر شفیع
از در دربار آنان پس مرو جایى دگر
در جزا برگ عبور ما به امضاءبسته است
معتبر جز مهر آنان نیست امضایى دگر
چو اشک دیده ى عشاق حق، دلهامصفاشد
قلوب شیعیان از روشنى چون طور سیناشد
اگر بینى فضاى آفرینش گشته عطر آگین
گل روى امام موسى کاظم شکوفا شد
به روز هفتم ماه صفر در شهر پیغمبر
جمال دیگرى از ذات پاک حق،هویدا شد
قدم زد در جهان مولاى عالم موسى جعفر
که از یمن قدومش، غرق زیور، عرش اعلاشد
چه خورشیدى زمین و آسمان را کرده نورانى
چه ماه پر فروغى در سپهر مجد،پیداشد
ز چرخ چارمین با موکب عزّو شرف امشب
پى عرض ادب سوى زمین نازل مسیحا شد
نه تنها دیده ى آل محمّد شد به او روشن
که چشم چرخ پیر از دیدن آن ماه، بینا شد
در این فرخنده میلاد وصى هفتم طاها
نزول رحمت بى منتها ذات یکتا شد
نه تنها آشنایانش،که در سر تا سر گیتى
هر آن کس واقف از اوصاف او گردیدشیدا شد
حمیده مادر والامقام و ارجمنداو
بنازد زان که او هم مادر فرزند زهراشد
به پاس مقدمش از جانب ربّ غفور امشب
براى دوستدارانش، برات عفو،امضاءشد
به آن باب الحوائج ملتجى شد هر گرفتارى
یقین دارم که از کار و دلش هر عقده اى وا شد
شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى
به طواف حرم رفتم به هواى تو بودم
همه جا با خیال تو به ولاى تو بودم
دل بیت الحرام عشق ز تو گیرد تمنا
حجر الاسود هستى به تو دارد تولا
چه لیاقت مرا مولا که کنى یک نگاهم
منم آن عاشق مسکین که تو را از تو خواهم
دلم از کاظمین تو به خدا رونتابد
نرود از سر کویت که به جز تو نیاید
تویى آن هفتمین مولا که ز هفت آسمانت
ز ملک مى رسد تبریک به دل شیعیانت
زیور آرا شد زمین تا عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسى هویدا
به به از شان و جلال و عزت و جاهش
خرم افزا شد زمین از دیدن روى گرامش
عالم از این مولد فرخنده گردیده طرب زا
چونکه شد نور رخ موسى هویدا
بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا
مبارک مبارک مبارک
منبع: