او طی سال ۱۳۶۰ در حفاظت بیت امام خدمت کرد و خاطره شبی که حضرت امام با
یک لیوان چای و پیش دستی میوه در یک سینی به پشت بام آمده بودند و از او که
در حال نگهبانی بوده است پذیرایی کرده بودند هرگز از یاد نمی برد .
پس از بازگشت از «جماران» به تیپ هجده جواد الائمه اعزام شد و تا تیر
۱۳۶۱ معاون فرمانده گردان یاسین بود .سال بعد از آن چهار ماه در« لبنان» به
آموزش نظامی نیروهای حزب الله مشغول بود .
او حدود یک سال مسئول واحد بسیج سپاه «کاشمر» بود که در انجام دادن امور
بسیج و وظایف محوله شب و روز نمی شناخت .وی در تمام روستاهای شهرستان و
مساجد شهر کاشمر برای جذب نیرو سخنرانی می کرد
مسئولیت هایش هیچگاه مانع حضورش در جبهه نبرد نگردید . در بیشتر عملیات جنگ تحمیلی شرکت و فعالیت داشت .
جسارت ، شهادمت و شجاعت محمد علی صادقی مثال زدنی بود. همرزمانش به دلیری و نترس بودنش به دیده تحسین و تمجید می نگریستند .
نام «محمدعلی صادقی» با نام گردان کوثر گره خورده بود و در بین رزمندگان
معروف بود که گردان کوثر به دهان شیر هم می رود .روزی محمد یزدانی در جلسه
ای با شنیدن جمله یاد شده با خوش ذوقی گفت :راست است که گردان کوثر به دهان
شیر هم می رود ؛ ولی شیر هم روزی دهانش را خواهد بست