تاریخ اماکن عتبات عالیات (59) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 
 
 

- مقدس ار دبیلی

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در قرن دهم هجری قمری در شهر اردبیل کودکی به نام احمد پا به عرصه وجود گذاشت . پس از رشد و گذراندن تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف رفت و به کسب علم و فضیلت پرداخت .وی علوم نقلی و فقه را از محضر اساتید برجسته حوزه نجف فرا گرفت .و برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمال الدین محمود به شیراز مهاجرت کرد و مدتی نزد وی به تحصیل علوم عقلی مشغول گردید. او در زهد و تقوا به درجه ای رسید که به ،مقدس ، شهرت یافت و در تحقیق و ژرف نگری علمی به اندازه ای تبحر داشت که به ،محقق ، معروف شد.شاهان صفوی بنا به دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آنها در امور مختلف نظرخواهی می کردند. و دانشمندان و بزرگانی چون محقق ثانی ، شیخ بهایی و علامه بزرگوار مجلسی با جهت دادن سیاستهای دربار صفوی به سمت ترویج و تبلیغ تشیع خدمات بی نظیری را برای اسلام و تشیع به انجام رساندند به طوری که این دوران یکی از دورانهای اوج گیری اندیشه های شیعی است .مقدس اردبیلی نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاشهای فراوانی را به ثمر نشاند. هر چند او به درخواست شاه عباس صفوی برای ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفی داد.لکن برای مصالح تشیع و شیعیان همواره به دربار صفوی تذکراتی می داد. سالها تحصیل و تحقیق در پرتو زهد و تقوا، از مقدس اردبیلی فقیه و عالمی کم نظیر ساخته بود و طولی نکشید که ریاست و زعامت شیعه و حوزه علمیه نجف را عهده دار شد.

وی پس از کسب علوم عالی بر کرسی تدریس نشست و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد. اوبه تهذیب زواید و اضافات کتابهای درسی حوزه پرداخت ، و از تدریس و تعلیم مطالبی که فایده ای بر آن مترتب نبود پرهیز می کرد.

محقق اردبیلی علاوه بر تدریس ، کتابهای پرارجی نیز در موضاعات کلام ، فقه ، اصول ، سیره اهل بیت علیه السلام و عقاید تالیف کرد وی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوق العاده کوچک می شمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار می داد. کراماتی نیز ازوی نقل شده است . ازجمله اینکه یکی از شاگردانش می گوید:من در مدرسه ای که حجره های آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام قرار داشت ، سکونت داشتم در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه می کردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبه مبارک می رود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که می خواهد به حرم دستبرد بزند! به ناچار طوری که او متوجه نشود. تعقیبش کردم دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد. دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شده ، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. من صدایش را شناختم و متوجه شدم با امام علیه السلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو می کند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد. من هم پشت سر او به طوری که متوجه من نبود حرکت کردم وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو می کند. پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم . وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده ، گفتم : ای مولای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم ، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت می کردید چه کسانی بودند؟ مقدس وقتی این درخواست را شنید، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم ، فرمود: ای فرزند من ! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم می ماند، در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمومنین علیه السلام می روم و مساله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت می کنم . امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیه السلام حواله کرد و فرمود: فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است ، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن آن مردی که در مسجد کوفه پاسخ می داد حضرت مهدی (عج ) بود.

سرانجام مقدس اردبیلی در ماه رجب سال 993 هجری قمری از دنیا رحلت کرد و. پیکر پاک وی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی علیه السلام سمت چپ ایوان کنار گل دسته جنوبی به خاک سپردند .

5- آیه الله العظمی سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، صاحب عروه الوثقی، که از فقهای نامدار قرن گذشته بود. آنچه مایه شهرت وی گردید، یکی تسلط بر مسائل فقهی و تألیف کتاب ،عروة الوثقی، و دوم زعامت و رهبری شیعیان در دوره مشروطه در تاریخ ایران است.او زندگی زاهدانه‌ای داشت و شاگردان زیادی را در حوزه نجف پرورش داد. نقش وی در مبارزه با استعمار انگلیس، در منابع تاریخی مربوط به حوادت سالهای ۱۹۲۰م و نفوذ نیروهای انگلیسی به عراق، ثبت شده است.او در سال ۱۲۴۸ هجری قمری در روستای کسنویه یزد پا به عرصه گیتی نهادو پس از دوران کودکی و نوجوانی به علوم دینی روی آورد، و حوزه علمیه دومنار یزد پذیرای ایشان شد.وی پس از اتمام ادبیات عرب، ضمن فراگیری فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. و بعد از اندک زمانی به مثابه یکی از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد. وی، به امید بهره مندی از وجود مقدس امام هشتم علیه السلام راهی مشهد مقدس شدو در مدت زمان کوتاهی، علم هیئت و ریاضی را آموخت و طولی نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد. حوزه علمیه اصفهان نیز دورانی به وجود استادی گرانقدر چون یزدی مفتخر گردید. وی با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.سپس در سال ۱۲۸۱ هجری قمری ، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد ،وپس از هجرت میرزای شیرازی به سامرا به طور رسمی حوزه درس خود را درنجف تشکیل داد و به تدریس دروس عالی فقه و اصول پرداخت. و شاگردان زیادی در درس ایشان حاضر شدند، طوری که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کرده اند. وی سیره علمای صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت می کرد و با اینکه از بزرگترین علمای آن زمان به شمارمی آمد همواره از پذیرش این امر خطیر اجتناب ورزیده، دوری می جست. مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی بخصوص پس از رحلت میرزای بزرگ در سال ۱۳۱۲ هجری قمری پی برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار می کردند. ایشان سرانجام با احساس مسوولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین، به این بار گران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام بعد از رحلت آخوند خراسانی و آیت الله محمد طه ، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید، درمورد موضع ایشان در نهضت مشروطه ایران گفته شده است که پس از پیروزی آن در سال ۱۳۲۴ هجری قمری . برخی از مراجع نجف مانند آخوند خراسانی صاحب کفایه و میرزای نائینی پشتیبان مشروطه بودند. در حدود بیست تن از علماء هم خواهان مشروطه مشروعه شدند که یکی از آنان آیت الله شیخ فضل الله نوری بود. در ابتدا آیه الله یزدی نیزخواستار حکومت مشروطه مشروعه بود.لکن بعد از مدتی احساس کرد، دستی پنهان در کار است و مشروطیت را از مشروعیت و اسلامی بودن جدا می کند و برای اسلام در این حکومت جدید نقشی قائل نیست. چنانچه به جمعی از شاگردان گفت: عاقبت مشروطه را تاریک می بینم چون این آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. من می بینم روزی را که عمامه از سر روحانیون برداشته و آنان را از صحنه خارج خواهند کرد.وفتوایی راجع به حرمت مشروطه نیز به ایشان نسبت داده شده است،وی درمورد قانون اساسی حکومت عثمانی موضع قاطعانه ای در پیش گرفت و با آن مخالفت کرد و با فتوی خود مبنی بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب می کرد. فرمود: فتوای ما مبنی بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادی پدید آورده است بر هر کس لازم است در عقب راندن قوای دشمن وسعی در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد غفلت نور زند. بعد از ابلاغ فتوای جهاد، جمع زیادی از علما به سوی جبهه های جنگ شتافتند. از جمله سید محمد یزدی فرزند ارشد آیت الله یزدی که سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.درنهایت معظم له پس از عمری تلاش درراه اسلام در شب سه شنبه ۲۸ ماه رجب سال ۱۳۳۷ هجری قمری نزدیک طلوع فجر، در سن نود سالگی به ملکوت اعلی پیوست. فرزندش حضرت آیت الله سید علی یزدی، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در شمال صحن مطهر حضرت علی (ع) در ایوان کبیر پشت سر مبارک حضرت و در جوار پسر شهیدش به خاک سپردند.

 

 

6- شیخ مرتضی انصاری

وی، در روز عید غدیر سال ۱۲۱۴ هجری قمری، در محله ی شیخ انصاری، شهر دزفول دیده به جهان گشود. پدرش شیخ محمد امین، از عالمان پرهیزگار دزفول بود.خاندان وی به جابر بن عبدالله انصاری ، صحابی معروف پیامبر (ص) منتهی می شود. مادرش در زمره ی زنان پرهیزگار عصر خویش به شمار می رفت و پیش از تولد فرزندش،خواب دیده بود که امام صادق ع ) قرآنی به او هدیه می کند، شاید به همین دلیل بود که بی وضوء به فرزندش شیر نمی داد.از همان کودکی، آثار نبوغ و بزرگی در چهره ی وی آشکار بود نخست در مکتب خانه، به آموزش قرآن و خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن تحصیلات حوزوی را نزد پدرش آغاز کرد. ادبیات عرب و دیگر مقدمات علوم اسلامی را نزد فضلای حوزه علمیه دزفول فراگرفت و پس ازآن به عتبات عالیات رفت و درحوزه علمیه کربلا حدود چهارسال از محضرعلما؛ استفاده نمود،سپس به دزفول بازگشت. وپس از آن جهت کسب علم، آهنگ سفر به شهرهایی از ایران نمود.سفرهای علمی شیخ در ایران پنج سال به طول انجامید و در این مدت، از محضر علماو بزرگان حوزه های علمیه کشور بهره برد. ایشان، در ایام تحصیل و دوران مرجعیت، بسیار ساده و زاهدانه می زیست، سالهای ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ هجری قمری عصرتبلور شیخ اعظم مرتضی انصاری است. شیخ، ۵۲ ساله بود که مرجعیت عام شیعه به او سپرده شد. او نخستین مرجعی است که همه علمای شیعه بر اعلمیت او اتفاق نمودند که ظاهراً چنین اجماع و اتفاقی از ناحیه علماء حتی بعد از شیخ انصاری هم برای کسی حاصل نشده است.بیان شیوا و مستدل شیخ و توان فقهی و اصولی او به گونه ای بود که توانست حدود دویست مجتهد مسلم را تربیت کرده به حوزه های علمیه شیعه تحویل دهد. شیخ انصاری ۲۷ سال در نجف، بالاترین کرسی تدریس فقه و اصول را در اختیار داشت و ۱۵ سال آن، بار سنگین زعامت و مرجعیت شیعه را هم بر دوش کشید، و آثار ارزشمندی از جمله کتاب مکاسب و رسائل را پدید آورد که هنوز هم مورداستفاده حوزه های علمیه وطلاب علوم دینی است ،وی پس از سال ها تلاش و کوشش بی وقفه در راه اسلام سرانجام در شب هیجدهم جمادی الثانی سال ۱۲۸۱هجری قمری ، در سن ۶۷ سالگی، چشم از جهان فروبست وروح پاکش به عالم ملکوت پروازکرد. پس از غسل و تکفین،در صحن مطهر حرم حضرت امیرامؤمنین، ع) دالان باب القبله به خاک سپرده شد.

[ شنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۵ ] [ 13:6 ] [ احمد ] [ نظر بدهید ]

 

تاریخ اماکن عتبات عالیات (59) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.