به گزارش صبح توس، به نقل از ندای چناران،استکبارستیزی یکی از اصول و مبانی انقلاب اسلامی است که پشتوانههای عمیق دینی و عقلی دارد.
در ادامه با اشاره به ۵ آیه شریف قرآن کریم به بررسی شیوههای مقابله با استکبار پرداخته میشود؛
استقامت و شکیبایی
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنی عَلی بنیاسرائیل بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یعْرِشُونَ» (آیه ۱۳۷ سوره اعراف)
«و مشرقها و مغربهای پربرکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنیاسرائیل، به خاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقّق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلّل) میساختند، و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم!»
در این آیه خداوند، پیروزی بنیاسرائیل را محصول شکیبایی آنها در مبارزه با فرعونیان میداند و صبر و مقاومت را شرط پیروزی بر مستکبران معرفی کرده و میفرماید: مستضعفان و ملتی که صابر و مقاوم باشند وارثان زمیناند.
طبق این آیه، نخستین اصل اساسی برای مقابله با مستکبرین و زورگویان، صبر و پایداری در برابر تهاجمات گسترده آنها و مشکلات و گرفتاریها است. هرقدر دشمن زورگو قویتر باشد، استقامت بیشتری نیاز است.
وجود رهبری شایسته و جمع شدن یاران گرد او
«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ
مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یقُولُونَ رَبَّنا
أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا
مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً»(آیه ۷۵ سوره
نساء)
«چرا درراه خدا، و (درراه) مردان وزنان و کودکانی که (به دست ستمگران)
تضعیفشدهاند، پیکار نمیکنید؟! همان افراد (ستمدیدهای) که میگویند:
پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف
خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین
فرما!»
وجود رهبری شایسته و جمع شدن یاران و افراد جامعه گرد محور او از ضروریات مبارزه با استکبار است. رهبر صالح و نیروی انسانی دو شرط اساسی برای مبارزه با ستمگران است.
از این آیه درمیابیم که برای رهایی از چنگال ظالمان، پیش از هر چیز، وجود رهبر و سرپرست لایق و دلسوز لازم است. بعد از رهبر در این آیه به یاوران صدیق اشاره شده است بنابراین وجود یار و یاور بدون استفاده از رهبری بینتیجه خواهد بود. درواقع یار و یاور و سرباز و لشگر نیاز است اما اصل اساسی اول رهبر است.
اتحاد و انسجام
یکی از راههای سلطه مستکبرین بر مردم و به استضعاف کشیدن آنها ایجاد تفرقه است. نقطه مقابل تفرقه اتحاد است پس برای مبارزه با مستکبرین باید در جهت مخالف تفرقه گام برداشت و با وحدت و انسجام ضربه مهمی بر آنها وارد کرد.
در قرآن ضمن تأکید بر برادری مؤمنان، بر سازش میان آنها امر شده است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(آیه ۱۰ سوره حجرات) «مؤمنین برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید باشد که مشمول رحمت الهی شوید.»
اسلام وحدت را از جمع مسلمانان نیز فراتر برده است و حتی از اهل کتاب هم خواسته است که با همراهی مسلمانان حول اصل مشترک توحید حرکت کرده و نفی شرک کنند.
برخورد تهاجمی
«الَّذینَ آمَنُوا یقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیطانِ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً»(آیه ۷۶ سوره نساء)
«کسانی که ایماندارند درراه خدا پیکار میکنند و آنها که کافرند درراه طاغوت. پس شما با یاران شیطان پیکار کنید زیرا نقشه شیطان ضعیف است.»
در این آیه خداوند برخورد تهاجمی با استکبار را خواستار شده است.
مستکبر مانند حیوانی است که اگر به آن حمله کنی عقبنشینی میکند و اگر از آن بترسی و گریز کنی دنبال میآید. وجود این روحیه در مستکبرین اقتضا میکند که مردم مستضعف همواره در برابر آنها موضع تهاجمی اتخاذ کنند تا آنان زمینه پیشروی پیدا نکنند.
ستمگران اهل شفقت و دلسوزی نیستند لذا بعد از استعمار بر آن ملت رحم نمیکنند و دست از استعمار برنمیدارند.
پیامبر اکرم (ص) در برابر افراد مستکبر سیره تهاجمی داشتند و در نامهای که به سران ایران، رم و برخی از کشورها فرستادند با آنها از موضع برتری سخن گفتند. بهعنوانمثال در نامهای که ایشان به کسری، پادشاه ایران فرستادند به وی امر کردند که مسلمان شو تا در سلامت باشی … .
تحقیر و شکستن شکوه دروغین مستکبرین
«وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ
إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیکُمْ مَقامی وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَی
اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا
یکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَ لا
تُنْظِرُونِ» (آیه ۷۱ سوره یونس)
«ای قوم من اگر مقام و یادآوری من و آیات الهی بر شما سنگین است، من بر خدا توکل کردهام. فکر و قوه و قدرت خود و خدایتان را یکجا گرد آورید تا هیچچیز بر شما پوشیده نماند پس اگر میتوانید به حیات من پایان دهید و هیچ مهلتم ندهید.»
رفتار حضرت نوع (ع) در برابر قوم سرکش و متکبرش این است که با تحقیرآمیزترین لحن با آنها سخن میگوید.
انسان کمظرفیت و فاقد شخصیت هنگامیکه همهچیز بر وفق مرادش باشد دچار غرور میشود و طغیان و سرکشی را شروع میکند که نخستین مرحله آن برتریجویی و استکبار بر دیگران است که برای مقابله با آن نیاز است شکوه دروغین آنان تحقیر و شکسته شود.
انتهای پیام/