برخی از علمای مدفون درنجف و حرم مطهر امیر المؤمنین (ع)
1- شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن طوسی، معروف به شیخ الطائفه، شیخ اعظم و شیخ طوسی در ماه مبارک رمضان سال 385 قمری در جوار مرقد حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) در طوس به دنیا آمد. دوران کودکی و جوانی و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود یعنی طوس سپری کرد.شیخ طوسی در بیست و سه سالگی به منظور استفاده از محضر استادان بزرگ آن دوره همانند شیخ مفید و سید مرتضی، طوس را به مقصد بغداد ترک کرد. او با توجه به نبوغ فکری و استعداد شگفت در دوران جوانی به درجه اجتهاد رسید. عظمت و مقام علمی کمنظیر شیخ طوسی باعث شد تا مدت طولانی، فقهای شیعه را تحتتأثیر دیدگاههای خود قرار دهد. گفته شده است که آنان تا یکصد سال بعد از وفات شیخ، مقلّد ایشان بودند و بر اساس نظرات او فتوا میدادند.در نیمه اول قرن پنجم قمری، طغرل بیک سلجوقی که سنی متعصبی بود، تصمیم گرفت بغداد را اشغال و خاندان آل بویه را منقرض سازد . طغرل بیک تا سال 449 چندین بار کتابهای شیخ طوسی را در ملا عام سوزاند . این نابسامانیها و آزار و اذیتشیعه باعث گردید که حوزه و مجامع علمی شیعه در بغداد از هم بپاشد و این مساله سبب هجرت شیخ به نجف اشرف گردید.نجف در آن زمان محله بسیار کوچکی بود که عدهای از زوار حرم مطهر علوی در آن جا زندگی میکردند . ورود شیخ به نجف، زمینه ساز هجرت شاگردان وی و علمای اسلام به این شهر گردید. با ورود او تدریجاً حوزه هزار ساله نجف پی ریزی شد. وی تا پایان عمر شریف خود در نجف، زندگی کرد و آثار علمی گرانبهایی از خود به یادگار گذاشت .از جمله : تهذیب الأحکام و الإستبصار که هردو از کتب اربعه شیعه است .شیخ ، سرانجام پس از عمری تحقیق، تدریس تصنیف و خدمات ارزنده به مکتب اسلام روز دوشنبه 22 محرم سال 460 هجری جهان فانی را وداع نمود و در منزل شخصی خویش جنب حرم مطهر مولای متقیان امیرالمؤمنان علیه السلام دفن گردید.
2- علامه حلی، جمال الدین حسن معروف به علامه حلی در شب جمعه 27رمضان 648 هجری قمری برابربا نهم دی ماه 629 شمسی در شهر حله به دنیا آمد.دائی وی محقق حلی است.او چند سال بیشتر نداشت که با راهنمایی پدرش برای یادگیری قرآن به مکتب میرود و خواندن و نوشتن را در مکتب، وکتابت خط را نزد استادی بنام محرم فرامیگیرد سپس مقدمات وادبیات عرب وعلوم فقه وحدیث وکلام را نزد پدرش شیخ یوسف سدید الدین ودائی اش محقق حلی آموخته است ، اودر ادامه، علوم منطق ،فلسفه ،وهیئت را نزد اساتید دیگرش بویژه خواجه نصیرالدین طوسی می آموزد وقبل از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد نایل میشود و بهسبب کسب فضیلتهای بسیار در سن کم در نزد خانواده و دانشمندان به جمال الدین مشهور میشود.پس از وفات دائی اش محقق حلی در سال676 هجری قمری که مرجعیت شیعیان را برعهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت شیعیان را داشته باشد علامه حلی را برای این امر مهم مناسب می یابند، و او با اینکه تنها ۲۸ سال سن داشت زعامت و مرجعیت شیعیان را بر عهده میگیرد. او درسالهای بعد از 705 هجری قمری به دعوت الجایتو از پادشاهان سلسله ایلخانیان که حاکم بر ایران بودند به ایران دعوت میشود و در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی ۴گانه اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه ای میپردازد و موفق به شکست آنان میشود. علت دعوت را چنین بیان کرده اند که الجایتو (سلطان محمد خدابنده، از پادشاهان مغول)روزی از همسرش عصبانی می شود و او را در یک مجلس، سه طلاقه کرد و بعد از آن پشیمان شد و درباره حلال شدن همسرش سؤال می کرد بنابر مذهب اهل تسنن فقهای اهل سنت گفتند هیچ راهی نیست. بالاخره بعضی او را از وجود فقیهی از حله با خبر کردند که او اینگونه طلاق را اصلا باطل می داند. سلطان با اینکه با اعتراض درباریان مواجه شد ولی به دنبال علامه حلی فرستاد. علامه برای او گفت که در مذهب ما (شیعه) سه طلاقه کردن در یک مجلس مردود است و این طلاق باطل است و دلایل حکم خود و حقانیت مذهب شیعه را اثبات کرد. الجایتو (سلطان محمد خدابنده) در این موقع بود که به مذهب شیعه گروید و دستور داد که بنام امامان دوازده گانه خطبه خواندند و سکه زدند. علامه و پسرش مدتی در مراغه اقامت داشت و در سلطانیه که مرکز حکومت (الجایتو) پادشاه مغول ایران بود، به بحث های کلامی با سایر علما پرداخت. او آنقدر حاضر جواب و مستدل حرف می زد که بر تمام رقیبان پیروز می شد. از آن روز تا زمان مرگ سلطان محمد خدابنده علامه در ایران ماند و به نشر معارف و فرهنگ تشیع پرداخت .ودر تمامی مسافرتها ملازم وی بود و به پیشنهاد سلطان مدرسه سیاری از خیمه و چادر ساخته میشود که در تمام مسافرتها حمل شده و در هرکجا که کاروان اقامت میکرد، علامه به تدریس و مباحثه مشغول میشده است.علامه پس از مرگ سلطان محمد خدابنده در سال716 هجری قمری به شهر حله بازمیگردد و تا آخر عمر در آنجا اقامت میکند و سرانجام در21 محرم 726 هجری قمری در سن ۷۸ سالگی از دنیا میرود و درحرم امام اول شیعیان به خاک سپرده میشود.(از ایوان طلای امیرالمومنین (ع) جنب گل دسته شمالی دربی به رواق علوی گشوده میشود که پس از ورود به سمت راست حجره کوچکی وجود دارد که دارای پنجره فولادی است،و مدفن مخصوص علامه حلی است)
3- حاج آقا سید مصطفی خمینی ،او درآذر 1309 شمسی درقم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را درمدرسههای باقریه و سنایی شهرمقدس قم به پایان رساند. در سال1325 شمسی به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال1330شمسی مقطع تحصیلی سطح را به پایان رساندوسپس به درجه رفیع اجتهاد نائل آمد، علاوه براجتهاد در فقه واصول، در علوم معقول و منقول نیز مهارت داشت.
او دو فرزند داشت که حاصل ازدواجش با دختر آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم بود، دخترش، سیده مریم نام داشت که دررشته پزشکی فارغ التحصیل شد، و پسرش، سید حسین که درلباس روحانی است .سید مصطفی از همان روزهای نخستین فعالیتهای سیاسی پدرش امام خمینی برضد حکومت پهلوی در کنار وی به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت نقش بسزایی داشت. امام خمینی در روز4 آبان 1343 علیه کاپیتولاسیون وانقلاب سفید، دولت وقت ایران سخنرانی کرد. در ۱۳ آبان همان سال ، شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد.ساواک که از سابقه مبارزاتی سید مصطفی خبر داشت در15 خرداد1342 دستور جلب اورا به شهربانی قم صادر کرد. ماموران زمانی که سید مصطفی در خانه آیتالله مرعشی نجفی مشغول صحبت با ایشان بود، به آن جا یورش بردند و او را دستگیر کردند و مدت ۵۷ روز درزندان قزل قلعه و در سلول انفرادی زندانی کردند. ودرهشتم دی ماه 1343 او را از زندان آزاد کرده و در13 دی که تنها ۵ روز از آزادی اش میگذشت به دنبال استقبال چشمگیر مردم از وی ، ماموران حکومتی به خانه او درقم حمله کردند و بار دیگرسید مصطفی را دستگیر و به تهران اعزام میکنند.وپس از آن،سید مصطفی خمینی را به ترکیه تبعید کردند.وی یک سال در شهربورسای ترکیه درکنار پدر بزرگوارش به حالت تبعید ماند.در13 مهر 1344 شمسی امام خمینی وسیدمصطفی از ترکیه به عراق برده شدند و در23مهر همان سال درنجف ساکن شده ودرس و بحث را آغاز کردند،سید مصطفی علاوه بر حضور در درس پدر،به تدریس نیز پرداخت . به دنبال اوج گیری نهضت رهایی بخش فلسطین ، وی تلاش کرد ،روحانیون خارج از کشور به پایگاههای فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند،اوحتی خود تحت آموزشهای نظامی قرارگرفت. فعالیتهای وی سبب شد،در21 خرداد 1348 شمسی رئیس جمهور وقت عراق،حسن البکر، او را تهدیدکرد.سرانجام سید مصطفی خمینی دراول آبان 1356 درسن ۴۷ سالگی در نجف اشرف درگذشت. با توجه به تلاش گسترده او در نهضت امام خمینی در ایران وعراق ، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید بود، به همین دلیل هنگام انتشار درگذشت او، برای بسیاری از انقلابیون قابل قبول نبود که فوت وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری جدی در او دیده نمیشد.بنا براین به احتمال زیاد وی توسط نیروهای بعثی بوسیله سم به شهادت رسیده است .بعد از مرگش امام خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت:
انا لله و انا الیه راجعون،در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد
اللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام.
نماز میت را آیه الله سید ابوالقاسم خوئی برجنازه سید مصطفی خمینی اقامه کرد و پس از تشییع، وی را در حرم علی بن ابی طالب (ع) سمت راست ایوان طلا جنب گل دسته شمالی و در کنار قبر مرحوم محمد حسین اصفهانی کمپانی دفن کردند.
تاریخ اماکن عتبات عالیات (58) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
برچسبها: تاریخ, اماکن, کربلا, نجف کاظمین, کوفه