گفتگوی دوستانه
هر چه گفتیم غیر صحبت دوست ...... در همه عمـــر از آن پشـیمانیـــــــــم
در حالی که امروز هفتم صفر در تقویم ها به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) ثبت شده و سال هاست این روز به این عنوان بزرگ داشته می شود،
حجت الاسلام یوسفی غروی از محققان تاریخ اسلام حوزه علمیه قم در گفت و گو با خراسان نیوز، می گوید که:
طبق نقل معتبرتر، هفتم صفر سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است که از زمان صفویه سالروز شهادت ایشان به ۲۸ صفر انتقال یافت.
به گفته وی، به همین خاطر امسال قرار شده پرچم های عزا در شهر قم نصب شود و به مرور در رسانه ها نیز این روز به عنوان روز شهادت امام حسن(ع) و نه تولد امام کاظم(ع) مطرح شود.
یوسفی غروی با بیان این که تمام شیعیان در دنیا به غیر ایران هفتم صفر را به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کنند، می گوید:
در کشور ما این روز به عنوان سالروز میلاد امام هفتم(ع) تبریک گفته می شود در حالی که در کل عالم اسلام، شیعیان در این روز عزادار هستند.
من در سفرهای تبلیغی که به کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی و حاشیه خلیج فارس داشته ام، دریافتم که شیعیان این مناطق از این مسئله ناراحت هستند و اعتراض می کردند که چرا وقتی همه ما در عزا هستیم ایران این روز را جشن می گیرد و تبریک می گوید.
در تاریخ روایتی مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر وجود دارد که از زمان صفویه تصمیم گرفته شد این روایت به ۲۸ صفر منتقل شود تا در این روز دو مناسبت رحلت رسول ا...(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و در ۲۹ صفر هم شهادت امام رضا(ع) واقع شود.
این مسئله در عصر صفویه ترویج شد که برخلاف واقعیت های تاریخی است. به همین دلیل تمام شیعیان به غیر از شیعیان ایران در روز هفتم صفر به عزاداری می پردازند.
در گذشته تمام شیعیان دنیا، هفتم صفر را به عنوان سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کردند اما در عصر صفویه در ایران مناسبت هفتم صفر را به ۲۸صفر تغییر دادند.
در منابع کهن تنها به سال تولد امام کاظم(ع) در سال ۱۲8ه. ق اشاره شده است بعدها در منابع دست دوم قید ماه صفر اضافه شد و در منابع بسیار متاخر نزدیک به قرن دهم به بعد از جمله در کتاب بحرالانساب قید هفتم صفر ذکر شده است و بنابر تتبعی که شده تنها کتابی که میلاد امام را به هفتم صفر نسبت می دهد همین کتاب است و تمام کتاب های بعد به این کتاب استناد نموده اند حتی در اصول کافی فقط سال تولد امام ذکر شده است.
در جلد دوم این کتاب در صفحه ۳۰، در حدیث ۱۱۳۰ آمده است که ابی بصیر نقل می کند که من سال ۱۲۸ ه. ق همراه با امام صادق(ع) به حج مشرف شدم. وقتی از حج برگشتیم و به شهرک ابواء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم(ع) درد زایمانشان گرفت و آن حضرت، آن جا به دنیا آمدند. بنابراین وقتی در راه بازگشت از موسم حج حضرت به دنیا آمده باشند بسیار بعید است که ایشان در ماه صفر به دنیا آمده باشند؛ پس تاریخ هفتم صفر به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) اصلا صحت ندارد و علمای شیعه بنا را به این گذاشته بودند که دو ماه محرم و صفر عزا باشد و همان طور که حسینیه ها و مساجد همه سیاهپوش می شوند و این سیاهپوشی تا آخر ماه صفر ادامه یابد.
در مقابل ماه شعبان تمام یادبودهایش جشن و سرور و تولد باشد و یادبود عزا در شعبان گرفته نشود این ماه برای سرور و شادی و ماه محرم و صفر هم برای یادبودهای عزا باشد.
بنابر این میلاد امام کاظم(ع) یا ۱۷ ماه ذی الحجه یا ۲۷ ذی الحجه سال ۱۲۸ ه. ق بوده است. چون ذی الحجه آخرین ماه سال قمری است و میلاد امام(ع) هم در روزهای آخر این ماه واقع شده است به همین دلیل گاهی در تاریخ اشتباه شده و به جای سال ۱۲۸ ه.ق سال ۱۲۹ ه. ق نوشته شده است.
یک سعادت
داد این بشارت تابیده هفتم
مهر ولایت
آمد این مژده از حى تبارک
میلاد موسى بن جعفر مبارک
– - – - – - – – - – - – – -
آن درگهى که پایهاش از عرش برتر است
دولتسراى حضرت موسى بن جعفر است
آیینه جمال خداوند سرمدى
هم مظهر علوم و خصال پیمبر است
ولادت امام موسی کاظم مبارک باد
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام رهبر راه ولاست
باطن نورانیاش آیینه ایزدنماست
میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – -
مژده ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست
رایحه ى یاد تو با دل ما آشناست
آمدى و باب هر حاجت دلها شدى
باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست
میلاد نور مبارک
– - – - – - – - – -اس ام اس ولادت امام موسی کاظم – - – - – – - –
زمین را از صفا زیور ببندید
به اوج آسمان اختر ببندید
به مژگان خاک این ره را زدایید
بر آن بال ملائک را گشایید
میلاد کاظم آل محمد(ص) مبارک باد
– - – - – - – - – -اس ام اس ولادت امام موسی کاظم – - – - – – - –
بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر
ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم بر شما مبارک
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى
میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوئج ، موسی بن جعفر بر شما مبارک باد
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
سر زد مهى زیبا از نسل کوثر
شد جلوه گر نور موسى بن جعفر
تابنده خورشید عشق و عقیده
امام صادق را فروغ دیده
میلاد امام موسی کاظم مبارک باد
– - – - – - – - – - اس ام اس ولادت امام موسی کاظم– - – - – – - –
ماه مدینه شمع جمع هستى
بر ما دهد درس یکتا پرستى
هفتم وصى خاتم النبیین
سلاله طاها و آل یاسین
هفتم ماه صفر، روز تولد هفتمین ستاره آسمان ولایت مبارک باد
– - – - – - – - – -اس ام اس ولادت امام موسی کاظم – - – - – – - –
داده خداوند جلى
حمیده را دسته گلى
آمد موسى طور انّما
روشن چشم رسول مصطفى
صادق آل مرتضى چشم تو روشن
ولى حق نور هدى چشم تو روشن
مولود این هفتم ولى
بادا مبارک بر على
– - – - – - – - – -اس ام اس ولادت امام موسی کاظم – - – - – – - –
سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.
سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.
ولادت هفتمین فخر عالم امکان امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد
– - – - – - – - – اس ام اس ولادت امام موسی کاظم- – - – - – – - –
امام هفتم ما فرمودند: «هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».
– - – - – - – - – -اس ام اس ولادت امام موسی کاظم – - – - – – - –
امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مىآورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.
– - – - – - – - – اس ام اس ولادت امام موسی کاظم- – - – - – – - –
امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمانبرِ هر کس مباش
– - – - – - – - – اس ام اس ولادت امام موسی کاظم- – - – - – – - –
مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده
، فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده
، کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است
خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است
ولادت امام موسی کاظم مبارک باد
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
دل به طهورای ولایت برید
حاجت خود به باب حاجت برید
نگویم این را که خدا عالم است
باب حوائج به خدا کاظم است
میلاد نور مبارک
– - – - – - – - –اس ام اس ولادت امام موسی کاظم - – - – - – – - –
یاد تو مژده ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست
رایحه ی یاد تو با دل ما آشناست
آمدی و باب هر حاجت دلها شدی
باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست
– - – - – - – - – اس ام اس ولادت امام موسی کاظم- – - – - – – - –
عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود
بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست
قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو
نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست
میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد
. حضرت امام موسی بن جعفر ( ع ) 1
. صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت 2
امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه 3
. زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )4
. صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )5
حضرت امام موسی بن جعفر ( ع )
نام امام هفتم ما ، موسی و لقب آن حضرت کاظم ( ع ) کنیه آن امام " ابوالحسن
" و " ابوابراهیم " است . شیعیان و دوستداران لقب " باب الحوائج " به آن
حضرت داده اند . تولد امام موسی کاظم ( ع ) روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال
128هجری در " ابواء " اتفاق افتاد . دوران امامت امام هفتم حضرت موسی بن
جعفر ( ع ) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و در دوره خلافت
هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون که سخت ترین دوران عمر آن حضرت به
شمار است . امام موسی کاظم ( ع ) از حدود 21سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار
و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید ، و زمان امامت آن حضرت سی و
پنج سال و اندکی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه بیشتر بوده است ،
البته غیر از حضرت ولی عصر (عج ).
صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت
حضرت کاظم ( ع ) دارای قامتی معتدل بود . صورتش نورانی و گندمگون و رنگ
مویش سیاه و انبوه بود . بدن شریفش از زیادی عبادت ضعیف شد ، ولی همچنان
روحی قوی و قلبی تابناک داشت . امام کاظم به تصدیق همه مورخان ، به زهد و
عبادت بسیار معروف بوده است . موسی بن جعفر از عبادت و سختکوشی به " عبد
صالح " معروف و در سخاوت و بخشندگی مانند نیاکان بزرگوار خود بود . بدره
های ( کیسه های ) سیصد دیناری و چهارصد دیناری و دو هزار دیناری می آورد و
بر ناتوانان و نیازمندان تقسیم می کرد . از حضرت موسی کاظم روایت شده است
که فرمود : " پدرم ( امام صادق (ع ) ) پیوسته مرا به سخاوت داشتن و کرم
کردن سفارش می کرد " . امام ( ع ) با آن کرم و بزرگواری و بخشندگی خود لباس
خشن بر تن می کرد ، چنانکه نقل کرده اند : " امام بسیار خشن پوش و
روستایی لباس بود " و این خود نشان دیگری است از بلندی روح و صفای باطن و
بی اعتنایی آن امام به زرق و برقهای گول زننده دنیا . امام موسی کاظم ( ع )
نسبت به زن و فرزندان و زیردستان بسیار با عاطفه و مهربان بود . همیشه در
اندیشه فقرا و بیچارگان بود ، و پنهان و آشکار به آنها کمک می کرد .
برخی از فقرای مدینه او را شناخته بودند اما بعضی - پس از تبعید حضرت از
مدینه به بغداد - به کرم و بزرگواریش پی بردند و آن وجود عزیز را شناختند .
امام کاظم ( ع ) به تلاوت قرآن مجید انس زیادی داشت . قرآن را با
صدایی حزین و خوش تلاوت می کرد . آن چنان که مردم در اطراف خانه آن حضرت
گرد می آمدند و از روی شوق و رقت گریه می کردند . بدخواهانی بودند که آن
حضرت و اجداد گرامیش را - روی در روی - بد می گفتند و سخنانی دور از ادب به
زبان می راندند ، ولی آن حضرت با بردباری و شکیبایی با آنها روبرو می شد ،
و حتی گاهی با احسان آنها را به صلاح می آورد ، و تنبیه می فرمود . تاریخ
، برخی از این صحنه ها را در خود نگهداشته است . لقب " کاظم " از همین جا
پیدا شد . کاظم یعنی : نگهدارنده و فروخورنده خشم . این رفتار در برابر
کسی یا کسانی بوده که از راه جهالت و نادانی یا به تحریک دشمنان به این
کارهای زشت و دور از ادب دست می زدند . رفتار حکیمانه و صبورانه آن حضرت ( ع
) کم کم ، بر آنان حقانیت خاندان عصمت و اهل بیت ( ع ) را روشن می ساخت ،
اما آنجا که پای گفتن کلمه حق - در برابر سلطان و خلیفه ستمگری - پیش می
آمد ، امام کاظم ( ع ) می فرمود : " قل الحق و لو کان فیه هلاکک " یعنی :
حق را بگو اگرچه آن حقگویی موجب هلاک تو باشد . ارزش والای حق به اندازه
ای است که باید افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند . در فروتنی - مانند
صفات شایسته دیگر خود - نمونه بود . با فقرا می نشست و از بینوایان
دلجویی می کرد . بنده را با آزاد مساوی می دانست و می فرمود همه ، فرزندان
آدم و آفریده های خدائیم . از ابوحنیفه نقل شده است که گفت : " او را در
کودکی دیدم و از او پرسشهایی کردم چنان پاسخ داد که گویی از سرچشمه ولایت
سیراب شده است . براستی امام موسی بن جعفر ( ع ) فقیهی دانا و توانا و
متکلمی مقتدر و زبردست بود " . محمد بن نعمان نیز می گوید : " موسی بن جعفر
را دریایی بی پایان دیدم که می جوشید و می خروشید و بذرهای دانش به هر سو
می پراکند " .
امام ( ع ) در سنگر تعلیم حقایق و مبارزه
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان حضرت صادق ( ع ) و پیش از
آن در زمان امام محمد باقر ( ع ) آغاز و عملی شده بود ، در زمان حضرت امام
موسی کاظم ( ع ) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت ،
تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا گردند ، و
این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند .
خلفای عباسی بنا به روش ستمگرانه و زیاده روی در عیش و عشرت ، همیشه درصدد
نابودی بنی هاشم بودند تا اولاد علی ( ع ) را با داشتن علم و سیادت از
صحنه سیاست و تعلیم و ارشاد کنار زنند ، و دست آنها را از کارهای کشور
اسلامی کوتاه نمایند . اینان برای اجراء این مقصود پلید کارها کردند ، از
جمله : چند تن از شاگردان مکتب جعفری را تشویق نمودند تا مکتبی در برابر
مکتب جعفری ایجاد کنند و به حمایتشان پرداختند . بدین طریق مذاهب حنفی ،
مالکی ، حنبلی و شافعی هر کدام با راه و روش خاص فقهی پایه ریزی شد .
حکومتهای وقت و بعد از آن - برای دست یابی به قدرت - از این مذهبها
پشتیبانی کرده و اختلاف آنها را بر وفق مراد و مقصود خود دانسته اند . در
سالهای آخر خلافت منصور دوانیقی که مصادف با نخستین سالهای امامت حضرت
موسی بن جعفر ( ع ) بود " بسیاری از سادات شورشی - که نوعا از عالمان و
شجاعان و متقیان و حق طلبان اهل بیت پیامبر ( ص ) بودند و با امامان نسبت
نزدیک داشتند - شهید شدند . این بزرگان برای دفع ستم و نشر منشور عدالت و
امر به معروف و نهی از منکر ، به پا می خاستند و سرانجام با اهداء جان
خویش ، به جوهر اصلی تعالیم اسلام جان می دادند ، و جانهای خفته را بیدار
می کردند . طلوعها و غروبها را در آبادیهای اسلامی به رنگ ارغوانی درمی
آوردند و بر در و دیوار شهرها نقش جاوید می نگاشتند و بانگ اذان مؤذنان را
بر مأذنه های مساجد اسلام شعله ور می ساختند " . در مدینه از کارگزاران
مهدی عباسی فرزند منصور دوانیقی در عمل ، همان رفتار زشت دودمان سیاه
بنی امیه را پیش گرفتند ، و نسبت به آل علی ( ع ) آنچه توانستند بدرفتاری
کردند . داستان دردناک " فخ " در زمان هادی عباسی پیش آمد . علت بروز این
واقعه این بود که " حسین بن علی بن عابد " از اولاد حضرت امام حسن ( ع ) که
از افتخارات سادات حسنی و از بزرگان علمای مدینه و رئیس قوم بود ، به
یاری عده ای از سادات و شیعیان در برابر بیدادگری " عبدالعزیز عمری " که
مسلط بر مدینه شده بود ، قیام کردند و با شجاعت و رشادت خاص در سرزمین فخ
عده زیادی از مخالفان را کشتند ، سرانجام دشمنان دژخیم این سادات شجاع را
در تنگنای محاصره قرار دادند و به قتل رساندند و عده ای را نیز اسیر کردند .
مسعودی می نویسد : بدنهایی که در بیابان ماند طعمه درندگان صحرا گردید .
سیاهکاریهای بنی عباس منحصر به این واقعه نبود . این خلفای ستمگر صدها سید
را زیر دیوارهای و میان ستونها گچ گرفتند ، و صدها تن را نیز در تاریکی
زندانها حبس کردند و به قتل رساندند . عجب آنکه این همه جنایتها را زیر
پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام می دادند . حضرت موسی بن
جعفر ( ع ) را هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه مناظر دردناک و
ظلمهای بسیار ، آرامشی نبود . امام به روشنی می دید که خلفای ستمگر در
پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانی اند . امام کاظم ( ع )
سالها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بود ، و در مدتی که از 4 سال تا 14
سال نوشته اند تحت نظر و در تبعید و زندانها و تک سلولها و
سیاهچالهای بغداد - در غل و زنجیر - به سر می برد . امام موسی بن جعفر ( ع
) بی آنکه - در مراقبت از دستگاه جبار هارونی - بیمی بدل راه دهد به
خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی می کرد و از گردآوری و حفظ آنان و جهت
دادن به بقایای آنان غفلت نداشت . آن زمان که امام ( ع ) در مدینه بود ،
هارون کسانی را بر حضرت گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه امام ( ع
) می گذرد ، وی را آگاه کنند . هارون از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام
( ع ) سخت بیمناک بود . چنانکه نوشته اند که هارون ، درباره امام موسی بن
جعفر ( ع ) می گفت : " می ترسم فتنه ای بر پا کند که خونها ریخته شود " و
پیداست که این " قیامهای مقدس " را که سادات علوی و شیعیان خاص رهبری می
کردند و گاه خود در متن آن قیامها و اقدامهای شجاعانه بودند از نظر دستگاه
حاکم غرق در عیش و تنعم بناحق " فتنه " نامیده می شد . از سوی دیگر این
بیان هارون نشانگر آن است که امام ( ع ) لحظه ای از رفع ظلم و واژگون کردن
دستگاه جباران غافل نبوده است . وقتی مهدی عباسی به امام ( ع ) می گوید : "
آیا مرا از خروج خویش در ایمنی قرار می دهی " نشانگر هراسی است که دستگاه
ستمگر عباسی از امام ( ع ) و یاران و شیعیانش داشته است . به راستی نفوذ
معنوی امام موسی ( ع ) در دستگاه حاکم به حدی بود که کسانی مانند علی بن
یقطین صدراعظم ( وزیر ) دولت عباسی ، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر ( ع )
بودند و به دستورات حضرت عمل می کردند . سخن چینان دستگاه از علی بن یقطین
در نزد هارون سخنها گفته و بدگوئیها کرده بودند ، ولی امام ( ع ) به
وی دستور فرمود با روش ماهرانه و تاکتیک خاص اغفالگرانه ( تقیه ) که در
مواردی ، برای رد گمی حیله های دشمن ضروری و شکلی از مبارزه پنهانی است ،
در دستگاه هارون بماند و به کمک شیعیان و هواخواهان آل علی ( ع ) و ترویج
مذهب و پیشرفت کار اصحاب حق ، همچنان پای فشارد - بی آنکه دشمن خونخوار را
از این امر آگاهی حاصل شود - . سرانجام بدگوئی هائی که اطرافیان از امام
کاظم ( ع ) کردند در وجود هارون کارگر افتاد و در سفری که در سال 179ه . به
حج رفت ، بیش از پیش به عظمت معنوی امام ( ع ) و احترام خاصی که مردم
برای امام موسی الکاظم ( ع ) قائل بودند پی برد . هارون سخت از این جهت ،
نگران شد . وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اکرم ( ص ) را زیارت کرد ،
تصمیم بر جلب و دستگیری امام ( ع ) یعنی فرزند پیامبر گرفت . هارون صاحب
قصرهای افسانه ای در سواحل دجله ، و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی که به
ابر خطاب می کرد : " ببار که هر کجا بباری در کشور من باریده ای و به
آفتاب می گفت بتاب که هر کجا بتابی کشور اسلامی و قلمرو من است ! " آن چنان
از امام ( ع ) هراس داشت که وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره
آورند ، دستور داد چند کجاوه با کجاوه امام ( ع ) بستند و بعضی را نابهنگام
و از راههای دیگر ببرند ، تا مردم ندانند که امام ( ع ) را به کجا و با
کدام کسان بردند ، تا یأس بر مردمان چیره شود و به نبودن رهبر حقیقی خویش
خو گیرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعیدگاه امام ( ع ) بی خبر
بمانند . و این همه بازگو کننده بیم و هراس دستگاه بود ، از امام ( ع ) و
از یارانی که - گمان می کرد - همیشه امام ( ع ) آماده خدمت دارد می ترسید ،
این یاران با وفا - در چنین هنگامی - شمشیرها برافرازند و امام خود را به
مدینه بازگردانند . این بود که با خارج کردن دو کجاوه از دو دروازه شهر ،
این امکان را از طرفداران آن حضرت گرفت و کار تبعید امام ( ع ) را
فریبکارانه و با احتیاطانجام داد . باری ، هارون ، امام موسی کاظم ( ع ) را
- با چنین احتیاطها و مراقبتهایی از مدینه تبعید کرد . هارون ، ابتدا
دستور داد امام هفتم ( ع ) را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به عیسی بن
جعفر بن منصور که حاکم بصره بود ، نوشت ، یک سال حضرت امام کاظم ( ع ) را
زندانی کند ، پس از یک سال والی بصره را به قتل امام ( ع ) مأمور کرد .
عیسی از انجام دادن این قتل عذر خواست . هارون امام را به بغداد منتقل کرد
و به فضل بن ربیع سپرد . مدتی حضرت کاظم ( ع ) در زندان فضل بود . در این
مدت و در این زندان امام ( ع ) پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند
متعال مشغول بود . هارون ، فضل را مأمور قتل امام ( ع ) کرد ولی فضل هم از
این کار کناره جست . باری ، چندین سال امام ( ع ) از این زندان به آن زندان
انتقال می یافت . در زندانهای تاریک و سیاهچالهای دهشتناک ، امام بزرگوار
ما با محبوب و معشوق حقیقی خود ( الله ) راز و نیاز می کرد و خداوند متعال
را بر این توفیق عبادت که نصیب وی شده است سپاسگزاری می نمود . عاقبت آن
امام بزرگوار در سال 183هجری در سن 55سالگی به دست مردی ستمکار به نام "
سندی بن شاهک " و به دستور هارون مسموم و شهید شد . شگفت آنکه ، هارون با
توجه به شخصیت والای موسی بن جعفر ( ع ) پس از درگذشت و شهادت امام نیز
اصرار داشت تا مردم این خلاف حقیقت را بپذیرند که حضرت موسی بن جعفر ( ع )
مسموم نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است ، اما حقیقت هرگز پنهان نمی
ماند . بدن مطهر آن امام بزرگوار را در مقابر قریش - در نزدیکی بغداد - به
خاک سپردند . از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلال پیدا کرد ، و مورد توجه
خاص واقع گردید ، و شهر " کاظمین " از آن روز بنا شد و روی به آبادی گذاشت .
زنان و فرزندان حضرت موسی بن جعفر ( ع )
تعداد زوجات حضرت موسی بن جعفر ( ع ) روشن نیست . بیشتر آنها از کنیزان
بودند که اسیر شده و حضرت موسی کاظم ( ع ) آنها را می خریدند و آزاد کرده
یا عقد می بستند . نخستین زوجه آن حضرت " تکتم " یا " حمیده " یا " نجمه "
دارای تقوا و فضیلت بوده و زنی بسیار عفیفه و بزرگوار و مادر امام هشتم
شیعیان حضرت رضا ( ع ) است . فرزندان حضرت موسی بن جعفر را 37تن نوشته اند
: 19پسر و 18دختر که ارشد آنها حضرت علی بن موسی الرضا ( ع ) وصی و امام
بعد از آن امام بزرگوار بوده است . حضرت احمد بن موسی ( شاهچراغ ) که در
شیراز مدفون است . حضرت محمد بن موسی نیز که در شیراز مدفون است . حضرت
حمزه بن موسی که در ری مدفون می باشد . از دختران آن حضرت ، حضرت فاطمه
معصومه در قم مدفون است ، و قبه و بارگاهی با عظمت دارد . سایر اولاد و
سادات موسوی هریک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده اند ، که در گوشه و
کنار ایران و کشورهای اسلامی پراکنده شده ، و در همانجا مدفون گردیده اند ،
روحشان شاد باد .
صفات و سجایای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگویی و به جرم ایمان و تقوا و علاقه مردم
زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضیلت و اینکه از هارون الرشید
در همه صفات و سجایا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شیخ مفید
درباره آن حضرت می گوید : " او عابدترین و فقیه ترین و بخشنده ترین و بزرگ
منش ترین مردم زمان خود بود ، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال
داشت . این جمله را زیاد تکرار می کرد : " اللهم انی أسألک الراحة عند
الموت و العفو عند الحساب " ( خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت
و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار )
. امام موسی بن جعفر ( ع ) بسیار به سراغ فقرا می رفت . شبها در ظرفی پول
و آرد و خرما می ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می رساند ، در حالی که
آنها نمی دانستند از ناحیه چه کسی است . هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با
آواز خوشی قرآن می خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل می داد ،
شنوندگان از شنیدن قرآنش می گریستند ، مردم مدینه به او لقب " زین
المجتهدین " داده بودند . مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق
آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند . آن روزها فقرای مدینه
دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجویی به خانه آنها می آمده است .
به نظر می رسد که روستای ابواء واقع در بین مکه و مدینه بیش از سایر اماکن قافله های حجاج اهل بیت را به سوی خود جلب می کرد زیرا آرامگاه مادر پیامبر آمنه دختر وهب در آنجا قرار داشته است .
در راه بازگشت از حج بیت الله الحرام (بحارالانوار، ج 48، ص 4، المحاسن، ج 2، ص 418) قافله امام ابو عبدالله الصادق (علیه السلام) در این روستا توقف کرد . آن روز بنابر مشهورترین روایات 7 صفر سال 128 هـ .ق بود که امام برای میهمانانش سفره غذا گسترده بود که پیکی از جانب زنانش به سوی او آمد تا مژده ولادت خجسته فرزندش را به وی برساند .
در روایتی که از منهال قصاب نقل کرده اند آمده است :
«به قصد مدینه از مکه بیرون شدم و همین که به ابواء رسیدم شنیدم که امام صادق (علیه السلام) صاحب فرزند شده است . من زودتر از آن حضرت به مدینه وارد شدم و ایشان یک روز پس از من به مدینه رسید . ایشان (به خاطر ولادت نوزاد) سه روز به مردم طعام داد و من نیز یکی از کسانی بودم که بر سفره طعام امام حاضر می شدم و چنان غذا می خوردم که تا روز بعد نیازی به غذا نداشتم و روز بعد باز بر سفره او حاضر می شدم . من سه روز از طعام آن حضرت خوردم و تا فردا هیچ غذایی نمی خوردم».
«در سالی که فرزند ابو عبدالله (علیه السلام) امام موسی زاده شد من با آن حضرت همراه بودم . در ابواء فرود آمدیم . ابو عبدالله برای ما و اصحابش سفره غذا گسترده بود ، بسیار و نیکو . در همام حال که ما مشغول خوردن بودیم پیک «حمیده» نزد آن حضرت آمد و گفت : حمیده می گوید : اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و خود مرا فرمودی که از این امر آگاهت کنم که این فرزند همچون فرزندان دیگر نیست .
پس ابو عبدالله (علیه السلام) شادمان و خوشحال برخاست و دیری نپایید که به نزد ما برگشت در حالیکه آستینهای خود را بالا زده بود و لبخندی بر لب داشت .
ما گفتیم : خداوند همواره لبت را خندان و دیده ات را روشن گرداند! حال حمیده چگونه شد ؟ فرمود : خداوند پسری به من بخشید که بهترین مخلوق اوست و حمیده درباره او خبری به من داد که من از وی بدان داناتر بودم . گفتم : فدایت شوم حمیده درباره او به شما چه خبری داد ؟ فرمود : حمیده خبر داد که چون نوزاد به دنیا آمد دستانش را بر زمین نهاد و سرش را رو به آسمان گرفت . من نیز بدو گفتم که این علامت رسول خدا و علامت امامت است .
سپس پرسیدم : فدایت شوم چگونه این علامت امام است؟
فرمود : شبی که نطفه جدم در آن بسته شد کسی پیش جد پدرم که خوابیده بود آمد و کاسه ای برای او آورد . در آن کاسه شربتی روان تر از آب سپیدتر از شیر نرم تر از شیره و شیرین از شهد و سردتر از یخ بود . پس آن را به وی نوشانید و بدو گفت که آمیزش کند . او نیز شادمان و خوشحال برخاست و آمیزش کرد و نطفه جدم بسته شد و در شبی که نطفه پدرم در آن به هم رسید کسی نزد جدم در آمد و او را نوشانید همچنان که جد پدرم را نوشانیده بود و سپس وی را دستور آمیزش داد و او خوشحال و شادمان برخاست و نطفه پدرم بسته شد .
شبی که نطفه من درآن به وجود آمد کسی نزد پدرم درآمد و او را نوشانید و بدو دستور آمیزش داد چنان که به دیگران دستور داده بود .
پدرم خوشحال و شادمان برخاست و نطفه من در آن شب بسته شد .
شبی که نطفه این پسرم (امام موسی (علیه السلام)) پدید آمد کسی نزد من بیامد همچنان که نزد جد پدرم و جد خودم در آمده بود و مرا نوشانید چنان که آنان را نوشانیده بود . من خوشحال و شادمان با آگاهی از آنچه خداوند به من ارزانی فرموده بود برخاستم و نطفه این نوزاد بسته شد . پس بدو تمسک کنید که به خدا او پس از من صاحب الامر شماست».( بحارالانوار، ج 48، ص 2)
همین که امام به مدینه بازگشت سه روز به مردم طعام داد و مردم خبر ولادت این نوزاد فرخنده را به یکدیگر نوید دادند .
پدرش : پیشوای هدایت ابو عبدالله جعفر بن محمد (علیه السلام) ملقب به صادق بود .
مادرش : حمیده بربریه که شاید از مردم اندلس و یا از مردم مغرب بوده است . لقب این زن بزگوار «حمیده مصفاه» بود .
حمیده یکی از زنان با فضیلت به شمار می آمد زیرا به کار مهم نشر رسالت همت می گماشت و در این راه برخی از احادیث همسر بزرگوارش را نیز روایت می کرد .
از ابن سنان از سابق بن ولید از معلی بن خنیس روایت شده است که ابوعبدالله (علیه السلام) فرمود :
«حمیده مثل شمش طلا از هر آلودگی و چرکی پیراسته است . فرشتگان پیوسته او را پاسبانی می کردند تا به من رسید و این کرامتی از خداوند بود در حق من و حجت پس از من». ( بحارالانوار، ج 48، ص 6 به نقل از کافی، ج 1، ص 477)
حضرت موسی کاظم علیه السلام ، از 21 سالگی، رهبری مسلمانان را برعهده گرفتند و تا زمان شهادت، 35 سال رهبر مردم بودند. به ایشان، به دلیل خوبی هایی که داشتند، لقب هایی چون کاظم (کسی که خشم خود را کنترل می کند)، صابر (صبر کننده)، صالح (درستکار) و امین داده اند. ایشان یک لقب مهم دیگر هم به نام باب الحوائج دارند. این لقب، به این معناست که اگر کسی خواسته و آرزویی از خداوند داشته باشد، با توسل و واسطه قرار دادن امام کاظم علیه السلام می تواند به آرزوی خود برسد.
او در علم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیکران خویش تربیت می فرمود. شبها بطور ناشناس در کوچه های مدینه می گشت و به مستمندان کمک می کرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه ها می گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می کرد. صرار (کیسه ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و اگر به کسی صره ای می رسید بی نیاز می گشت معذلک در اطاقی که نماز می گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) و از زنان مؤمنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (علیه السلام)، او را که کنیزى از اهالى مغرب بود، خرید و به منزل برد.
نجمه در خانه امام صادق (علیه السلام)، حمیده خاتون را بسیار احترام مى کرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمى نشست! روزى حمیده در عالم رویا، رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه وآله) را دید که به او فرمودند: اى حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسى درآور زیرا از او فرزندى به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روى زمین باشد. پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام کاظم (علیه السلام) فرمود: پسرم! نـجـمـه بانویى است که من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیرکى و محاسن اخلاق، مانندى ندارد. من او را به تو مى بخشم، تو نیز در حق او نیکى کن. ثـمـره ازدواج امـام مـوسـى بـن جعفر (علیه السلام) و نجمه، نورى شد که در شکم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینى نمى کرد وچون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوى آسمان بلند کرد و لب هاى مبارکش را به حرکت درآورد: گویا با خدایش راز و نیاز مى کرد. پس از تولد امام هشتم (علیه السلام)، این بانوى مکرمه با تربیت گوهرى تابناک، ارزشى فراتر یافت.
بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم (علیه السلام) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (علیه السلام) امام هشتم افضل ایشان بود. از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفته اند.
امام هفتم (علیه السلام) با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (علیه السلام) نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری کرد که جان خود را فدا ساخت.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش تاریخ وسیره معصومین تبیان
منابع :
سایت حوزه
زندگانی چهارده معصوم، امام موسی کاظم علیهالسلا م/ علی نوری